قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

فرا رسیدن ماه رمضان بر همگان مبارک

مقارنه  ماه رمضان مبارک
فردا 17خرداد1395ه‍.ش اولین روز ماه رمضان

با سلام

مقارنه  ماه جدید طبق تقویم های جهانی و تایید شده محافل علمی نجوم
امروز   یکشنبه  16 خردا 95   برابر با   5  ژوئن  2016  است.
بدین ترتیب روز دوشنبه 17 خرداد 1395 نخستین روز از ماه مبارک رمضان1437 قمری محسوب می شود.


برای اطلاعات بیشتر بد نیست بخوانید:

منظومه شمسی به مجموعه ای از سیاره ها اطلاق می شود که همگی در نظمی مشخص به دور ستاره ای مرکزی به نام خورشید در گردشند. سیاره ی زمین (زیستگاه ما) نیز یکی از همین سیارات است که به دور خورشید می چرخد. این در حالی است که کره ماه به عنوان تنها قمر زمین نیز به نوبه خود به دور زمین در گردش است.
به طور خلاصه در مجموعه خورشید، زمین و ماه، به صورت نسبی، خورشید ثابت است، زمین به دور آن و ماه نیز به نوبه خود به دور زمین می گردد.
از مجموعه این گردش ها، حالت های مختلفی به وجود می آید که تصاویر مختلف ماه از هلال تا ماه کامل نتیجه مستقیم آن است. از میان این وضعیت های گوناگون لحظه تولد هلال در زمان سنجی آغاز و پایان ماه های قمری مهمترین وضعیتی است که مورد استفاده منجمان قرار می گیرد. بنا به تعریف: «تولد هلال زمانی است که مراکز خورشید، زمین و ماه، هر سه بر روی یک صفحه قرار می گیرند. این همان اتفاقی است که در هنگام خورشید گرفتگی ها نیز به وقوع می پیوندد.»
زمانی که مراکز زمین و ماه و خورشید در یک راستا قرار می گیرند (لحظه تولد ماه) نیمه تاریک ماه رو به زمین است و دقیقاً به همین علت، هیچ هلالی وجود ندارد.اما مادام که ماه حرکتنماید هلال نیز تشکیل می شود و به عمر آن (یعنی ضخامت قسمت روشن آن که از زمین دیده می شود) افزوده می شود.
آنچه که تاکنون در بسیاری از نقاط جهان برای اعلام آغاز ماه های قمری و مخصوصاً ماه مبارک رمضان مورد استفاده بوده است به این صورت است که ناظرین زمینی آنقدر صبر کرده اند تا عمر هلال به جایی برسد که با چشم (مسلح یا غیر مسلح) دیده شود. همانطور که به تجربه برای هر مسلمانی ثابت شده است این روش دارای اشکالاتی است که از آن جمله می توان به دخیل بودن خطاهای انسانی، وقوع ناهنجاری های جوی که مانع رصد می شوند، نبود امکانات برابر رصدی در تمام مناطق درعین فقدان وحدت لازمه و اقتدا به رأی دیگران، مشخص نبودن نتیجه تا آخرین لحظات و بعضاً تغییر آن پس از اعلام صیام یا افطار(پس از تعیین صدق رؤیت) صرف هزینه، وقت و زحمات قابل توجه، جهت تحقق رؤیت و بسیاری مسائل دیگر اشاره کرد.
از سوی دیگر باید گفت که سالهاست در علم نجوم جدید لحظه آغاز ماه قمری را لحظه تولد هلال دانسته اند و نه لحظه رؤیت آن. همچنین با امکانات جدید این لحظه نه تنها با دقت صدم ثانیه قابل اندازه گیری است بلکه می توان آن را تا هزاران سال آینده نیز پیش بینی کرد.در چنین شرایطی به نظر می رسد اتخاذ این مبدأ علمی با توجه به مزیت های آن از جمله دردسترس بودن، کم هزینه بودن، قطعی بودن و قابلیت پیش بینی و بسیاری مزایای دیگر و با توضیح مبانی شرعی آن که در ادامه خواهد آمد، امریست لازم و ضروری که بار دیگر پویایی دین مبین اسلام را به معرض ظهور می گذارد.
یکی از صفات بارز و برجسته ی هدایت های الهی در انجام تکالیف دینی، مشقت زدایی و توجه دادن به در نظر گرفتن آسانی ویسر است : یُریدُ اللهُ بکمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بکمُ العُسرَ [بقره ۱۸۵] و، وَ مَا جعلَ علیکم فی الدّینِ من حَرَج [حج ۷۸] و، «إنّما بُعثتم مُیسرین َ و لم تُبعثوا مُعسرین»
بر این اساس و با توجه به نص قرآنی فمَن شهد منکم الشهر فلیصُمه [بقره ۱۸۵] که به معنی حلول ماه نو است و امروزه پی بردن به حلول ماه نو به کمک ابزار و محاسبات علمی، مطمئن ترین و آسان ترین کار است. برخلاف گذشته که آنچه به عنوان نجوم و ستاره شناسی مطرح بود، بیشتر شباهت به جادوگری داشت تا علم.
هدف مورد نظر در فرمان مبارک رسول اکرم (ص): « صُومُوا لرؤیته و أفطروا لرؤیته فإن غم علیکم فأکملوا شعبان ثلاثین» یا «فاقدروا له ثلاثین»و یا روایت های دیگر در این زمینه،معلوم ساختن و اثبات حلول ماه رمضان و شوال بوده است با استفاده از حداکثر امکانات علمی آن روز، نه این که خود رؤیت امری تعبّدی و تنها وسیله علم به شروع یا اتمام ماه باشد، کما اینکه در صورت عدم امکان رؤیت هلال، باید ماه را سی روز کامل در نظر گرفت که تکیه بر این دانش بشری است که ماه قمری نمی تواند بیشتر از سی روز باشد. امروزه خوشبختانه با پیشرفت علم نجوم، یُسر وآسانی جای عُسر و سختی را در تشخیص شروع و خاتمه ماه های قمری گرفته است و با تکیه بر علم دستور شارع در توجه به سهولت، اطاعت شده است. استفاده از علم نجوم و مبنا قراردادن مُقارنه برای آغاز و پایان هرماه قمری (از جمله ماه مبارک رمضان) علاوه برآسانی و دقت و اطمینان کامل و در نتیجه آرامش خاطر مؤمنین در انجام به موقع فرامین الهی، وحدت ویکپارچگی همه مؤمنین را (بر خلاف وضعیت فعلی که تفرق وپراکندگی است)با خود به ارمغان می آورد.

برای مشاهده تقویم نجومی حلول ماه های سال 2016 می توانید از لینک زیر استفاده کنید:

http://lunaf.com/lunar-calendar/2016/06/05

هیچ چیزدر این دنیا،غیر از قرآن( حتی علوم تجربی هم) یقین آور نیست. در همه چیز شک کنید.

  هیچ قانون تجربی صد در صد نیست   همه چیز یک نظریه و فرضیه است.

نمونه اول در جامعه:

تا به حال با خود فکر کرده اید چرا در طول تاریخ اسلامی حاکمان جوامع مسلمان و به تبع آنها مردم مسلمان، حرمتی  را که برای مشروب الکلی قائل هستند برای مواد مخدّر  قائل نیستند؟ 

1-      قرآن  اصل کلی حرمت تمام پلیدی ها را در خود دارد که مواد مخدّر مصداق بسیار بارز آن است. "الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ ... یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ" در حالی که حکم مختصّ خمارکننده نهایتا با واژه اجتناب آمده است. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ  حتی میتوان گفت کسانی که میگویند به جای درمان منشا درد روحی و جسمی به سرزمین ناکجاآباد مواد مخدّر پناهنده میشوند. مصداق "الْمَیْسِرُ"یعنی وسیله کاذب آسان کننده را مرتکب شده اند.  امّا به نظر من چون حاکمان ما از حکومت های پیشین ما تاکنون و چه بسا در آینده همواره خودشان از مواد مخدّر استفاده میکرده اند جرات فتوی به تحریم آن در بین عالمان مسلمان نبوده است. برای نمونه شاهان صفوی و قاجار خودشان بانی اعتیاد بوده اند.  یا در مورد امثال سیگار و قلیان  که نه تنها اعتیادآورند که مضر هم هستند خدا دارد: "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ... وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ..." حرمتشان واضح است.

2-      2- مواد مخدّر جدید چون "اکستازی" یا شیشه علاوه بر مخدّر بودن ، خمارکننده هم هستند.

نمونه دوم در ادبیّات:

دوستی به محل کارم آمد و جمله ای عربی را تعریب کرد.  میگفت در جمله مجهول الفاعل "نُظر فی الامر"  عبارت "فی الامر"  نائب فاعل و محلا مرفوع است. بسیار بحث کردم و دفاع کرد خلاصه آنکه به نظرمن

1-      عبارت " هر جمله ای فاعل میخواهد"  اصلی غلط است. بله هر کاری فاعل میخواهد ولی هر جمله ای برابر با هر کاری نیست.

2-      وقتی به هر علتی فاعل را نمیدانیم یا کلا مجهول آورده شده. امر مجهول نائب نمیگیرد. کدام ابلهی میگوید هیچ ندارم و برای این هیچ، (نه به جای این هیچ) هست را جانشین میکنم یا به قولی برای نداشته ام باید نائب بگیرم تا وظیفه نداشته و نبوده، را عمل کند!!! چه را عمل کند؟  "مجهول الفاعل ~ فاعل V   نائب فاعل"  
در ثانی
عبارت "فی الامر" موضوعی بی جان است چگونه فاعل چیزی میشود یا نیابت از فاعلیت میکند؟ اگرتا به حال فکر میکردم
که عقل نژاد آریا از سیبویه و کسائی و غیر که همه ایرانیند دستور زبان عرب را نوشته اند. پس برای این عقل ناقص همچون نژاد سامی متاسفم!

3-      یعنی چه محلا مرفوع یا فی محل الرفع؟  هدف از اعراب محلی چیست؟
- جمله یا محلی از اعراب دارد یعنی اعرابش عامل معنویست و یا عامل معنوی نیست. حالت سوم چیست و به چه کار میآید؟  در جمله مذکور
"فی الامرِ" 
 فی، مبنی و "الامرِ" مجرور است. اینکه قبلا چه بوده و این سری فلسفه ها هم همه کشک و تخیل است . یادمان نرود ما پیرو منطق قرآنیم و زبان این قوم سر تا پا جهل و بی معرفتی را تنها به جهت قرآن طالبیم. و هدف از صرف و نحو و بلاغت جز معنی نیست پس گرفتار فلسفه ها و لاطائلات نشویم.

4-      یا در تجزیه "ضربتُ" میگویند فعل است و فاعل   در حالی که ثواب آن است که بگویند فعل+ نشانه ای از فاعل  امّا در آن صورت خودشان، در تجزیه "انا ضربتُ"  باید بگویند  فاعل است و فعل و فاعل است. واعجبا ! پس دو فاعل داریم!  در حالی صواب آن است که گویند  فاعل+ فعل + نشانه فاعلی

چرا "هم اندیشی در تبدیل جزئی مغالطه ها، استدلال ها، ،آیات قرآن به نماد"؟!

علت نامگذاری گروه به
 
"هم اندیشی در تبدیل جزئی  مغالطه ها، استدلال ها، ،آیات قرآن به نماد
"

1- هم اندیشی
:  معتقدم همه ما چه در ایران یا کشورهای عربی اطراف و چه در هر جای جهان همواره در معرض اشکال مختلف دیکتاتوری هستیم . یکی از شکل ها، دیکتاتوری در تفهیم و تعلیم و تقلید علوم انتزاعی است. از این جهت و براساس تعالیم کُتب مقدس، خاصه قرآن شریف و فرقان کریم و با شاگردی از این تنها استاد معصوم ناطق حاضر به هیچ عنوان اعتقادی به رابطه استاد و شاگردی که در دانشگاه ها و حوزه ها در بررسی علوم انسانی انتزاعی رایج است ندارم. آن را انحرافی وام گرفته از صفوی گری ورهبانیت میدانم. همچنین کاملا آزاد و شخصی میاندیشم به هر جا که میخواهد بیانجامد ( لا تکن عبدا لغیر الله لقد جعلک الله حُرا)  حال مگر ... در حالت انتقال علوم تجربی که در آن علوم نیز همواره باید عقل را دخالت داد و تجربه استاد و گذشتگان همچنان استقرایی ناقص است و پس تا میتوان باید تجربه های صالح را تجربه کرد.( برای نمونه مدعیان طب اسلامی برخی از تجربیات چند هزارساله طب سنّتی را به مسند رد میکنند.) دوستی روش هم اندیشی را تبادل جهل میخواند به وی گفتم اگر تک تک ما به وظیفه خود در علم آموزی عمل کرده و جدال احسن کنیم تبادل علم و هم افزایی است و...
 امّا اینکه گوید:
  بی همرهی خضر مکن طی طریق   ظلمات است بترس از خطر گمراهی 
ارزیابی یک طرفه از آیات قرآن و تعمیم یک ارشاد وحیانی به تمامی بشر که بر او وحی نمیشود ،بدفهمی و چنگ زدنی ناشیانه و صوفیانه به متن قرآن است.

2- در تبدیل جزئی :  موافقم. کاملا با کسانی که میگویند نمیتوان تمامی لطائف جمله ها را در نماد های ریاضی و هندسی جا داد موافقم. آنان به این بهانه از تن دادن به تبدیل تفکرشان به نماد (واضح کردن و برتافتن یک یا چند مقصود معین)  شانه خالی میکنند. البته بهانه های عدم سابقه و سنّت گرایی و ... دیگری نیز دارند.  در حقیقت نمیخواهند تناقضات فکریشان آشکار شود و از ابزار منطق جدید(  که به نام های دیگری چون نمادی، گزاره ای، ریاضی  خوانده میشود) سر باز میزنند. به فرصت حق تعالی اگر امتدادش دهد در آینده سعی خواهم کرد منطق متن خود و هم منطق متن مخالفم را در یک موضوع به ابزار نماد بسپارم تا سیه روی شود هر آنکه در او غش باشد.

3- تقدّم نام مغالطه ها بر استدلال ها:
اینجانب در مقوله تعریف معتقدم و حس میکنم که روش تعریف هوشمندانه آغاز کردن به فصل مانع و در انتها رسیدن به جنس جامع است البته وقتگیرتر است اما نتیجه نیکوتری دارد. در حالی که متاسفانه در دانشگاه ها و حوزه ها که مراکز عالم پروری هستند نه عوام پروری همچنان بر تعریف به 1- جنس 2- فصل همت گمارده اند!


4- آیات قرآن :   
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ﴿70﴾ یُصْلِحْ لَکُمْ  أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَمَن یُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِیمًا ﴿71﴾  الاحزاب

هان ای کسانی     که ایمان آورده اید  !  از خدا پروا  بدارید  و استوار (حکیمانه) سخن  بگویید  ﴿70﴾  این  (شکل از سخنوری)  رفتارتان را اصلاح و از    پیشروی  گنا ها ن دنباله دارتان  جلوگیری میکند   .  و هر کس که خدا و پیامبرش را  فرمانبرداری  کند پس حتما به سعادتی بزرگ (خوشبختی)    دست یافته است  . ﴿71﴾


میدانم که این کار سترگ را نه من بانیم و نه گذشتگان ، این در نهاد تک تک انسانهای راست اندیش است که از جدال لفظی عامیانه فاصله بگیرند و سدید سخن گویند از خدا میخواهم این بنده ناچیز را از ناکجاآباد افکار  تا عقائد عامه مردم و از به ظاهرخاصه دانشگاهی و حوزوی برهاند و به راه خود و به ناموس مشترکمان قرآن پیوند دهد.
5- به نماد:

هدفم در ابتدای نوجوانی پیش از آنکه به منطق ریاضی توجه کنم تبدیل متون به 1- نمودار 2- اینفوگراف ها  بود و همچنان هم هست از این جهت هر گونه نماد متّفق ریاضی یا هندسی یا ذوقی گرافیک یا نمودار در روشهای متعدد را در بر دارد و به این خاطر مطلق نماد را ذکر کرده ام. آنچان که براساس دو پاراف خدا که گوید1- " و جادلهم بالتی هی احسن"  2- " و فوق کل ذی علم علیم"  همواره باید در تنقیح روش کوشید.