ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آیا اعجاز قرآن کم از اعجاز نشانه های خدا که در موسی ع و عیسی ع تجلی یافت است؟
پاسخ قشر سنتی و عموما اخباری مسلمان آن است که بله تعداد معجزات موسی از نوح بیشتر و عیسی از موسی بیشتر پس به همین روند و استشهاد به خاتم بودن پیامبر اسلام باید در او نیز بیشتر باشد پس
مثلا:
شقّ القمر، شهادت حیوانات به نبوّت ایشان، تسبیح سنگ ریزه در دست حضرت و خبر از مسموم بودن غذا با علم غیب یا حرکت دادن خورشید در آسمان
معجزات او هستند که فعل خدا بوده است که در او تجلی یافته و یا چنین قدرتی به او تفویض شده است.
امّا
پاسخ صحیح آن است که شاهکار اعجاز قرآن به عنوان فعل خدا دو وجه دارد و و برتر از یک وجه اعجاز به عنوان فعل خداست که در نوح و موسی و عیسی تجلی میکند.
نمونه وجه مشترک : ظفر دلیل در زنده کردن مردگان و تظافر ادله قرآن
اینکه این ویژگی منحصرا مرتبط با خداست و علم بشر همواره ناتوان خواهد بود که مرده را زنده میکند تجلی این ویژگی خدا در عیسی ع ما را تا ابد به وجود خدا رهنمون میکند.
(ذَ ٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّهُۥ یُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَأَنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءࣲ قَدِیرࣱ)
[سوره الحج 6]
امّا
اعجاز قرآن نیز در اعجاز ساختاری که دست کم آورنده بیسواد باشد و اعجاز عددی و نظم ریاضی به صورت مطلق براساس تظافر ادله است یعنی در مورد اخیر چه بسا کتابهای بشری نیز دارای تناسبات ساختار و کلمه ای و عددی باشند ولی تعدد موضوعات این تناسبات و تعداد آنها در قرآن بر مجموع بر هر کتاب بشری برتری دارد پس این کتاب فعل بشر نیست. در مورد اعجازات علمی قرآن نیز این کتاب تظافر ادله نسبی دارد زیرا به فرض که یک نفر یک ادعای اعجاز علمی قرآن را رد کرد و ما پذیرفتیم که چنین موردی در زمان پیامبر هم بوده است و خبری از اکتشاف بشر در آینده نیست انکار کننده خدایی بودن این کتاب باید تمام ادعاهای علمی قرآن را رد کند تا سخن او بر کرسی اثبات بنشیند.
نمونه وجه برتر در قرآن :
امّا وجه برتر قرآن است که قرآن نه تنها در مجموع تعدد موضوع و مجموع تعداد عوامل دقت پیشگان در خود را ناتوان و متحیّر میکند که همواره از بشر جلوتر است و خبرهای علمی اجزاء آن هم تمامی ندارد اینکه موجوداتی در آسمان ها زندگی میکنند و یا اینکه موجودات نادیده ای هم پایه انسانها تکلیف دارند و آنها را جن نامیده است اگر آینده به توسط علم همانند فرو فرستاده شدن آهن بر زمین و یا مراحل رشد نطفه و نوزاد کشف شوند نشان از فرابشری بودن چنین اخبارهای در زمان گذشته و حال دارد.
نتیجه آنکه:
قرآن در وجه مشترک نشانه همه پیامبران فعل منحصر به فرد خداست.
و در اجزاء آن نیز به صورت زمان مند و اخباری تاکنون از علم بشر پیشی داشته است و البته این به این معنای مخالف نیست در مواردی که ساکت است نباید کنکاش های علمی و فن آورانه و نوآورانه داشت بلکه همواره برای کشف حجاب از صورت خود ما را به این راه خوانده است
#قرآن_معجزه_برتر
اینکه اعجاز را بپذیریم یا آن را فرضا باور کنیم و خود این باور چه توان و ظرفیتهایی را ایجاد میکند؟ ظرف ایمان (بااینکه اعجاز را بپذیریم یا آن را فرضا باور کنیم و خود این باور چه توان و ظرفیتهایی را ایجاد میکند؟ ظرف ایمان (با همه شدت و ضعفش) که ناشی از میزان پژوهش و استقراء قیاسی موارد در پی بردن به ناتوانی برهه ای جمعی (مقطعی تاریخی تا به امروز) نسبت به آفریده گار است مسائل متعددی را میطلبد که قرآن مطرح کرده است
امّا: تقسیم بندی اصول دین به ۱. توحید ۲. نبوت ۳. معاد و فروع به ۴. عدالت ۵. امامت و یا دیگر باورهای اهل تسنن یا تصوف که کاملا تقسیمی ذهنی فلسفی است را نمیپذیرم و در پاسخ و تربیت ذهن کودکان هم مناسب نمیبینم کاری که پیامبران نکردند و طریق خداخواه برای ایمان آوردن نبوده است و صرفا تلاشهای ذهن بشر است اصالت مطلق و ذاتی ندارد.
پیامبران نشانه های محیرالعقول را به اضافه ادعاء وجود مخاطب ثالثی به نام خدا را با مخاطبان طرح کرده اند.
کافر دیروز که مسح برای شفاء بیمار و زنده شدن مرده توسط نماینده خدا را بارها میدید و به خدای عیسی ایمان نمیآورد با کافر امروز که نیاز دارد پای کامیپوتر بنشیند و محتویات قرآن را از منظر نظم عددی و تناسبات ابجدی و جمله ها و تحدی به دانش دیروز و اکتشاف امروز و آورنده بیسوادی که با کتابش دنیا را به چالش کشید را با تظافر ادله متعدد استقراء کند و ایمان آورد یکسان نیست قرآن عصای موسی نیست که چشمه بجوشاند و دریا بشکافد و اژدها شود و خدای محمد این بار گل و مرده را زنده نکرد پس کافران امروز را چون دیروز نباید دید و نباید سرزنش کرد بلکه تنها باید گفتگو کرد. قرآن کالای لوکسی است که برای طیف فهمیده و نخبه و پاک ارزش دارد
روش و اصل اساسی دین ارائه طریق ها است.
ارائه نشانه ها برای رسیدن به کتاب مقدس است.
از دید من اصول دین حقیقی از این قرار است:
۱. باور به اصالت مطلق مفاهیم از اشخاص( مفهوم گرایی پیش از ایمان و استقلال شخصیت)
۲. باور به اصل فردیّت در جستجوی حقیقت ( پیراستن مغز از دو مغلطه توسل به اکثریت و توسل به مرجع صادق و کاذب)
۳. دریافت شهودی نشانه ها آنچه توسط موسی و عیسی ع ارائه شد تا به یک سری تعالیم نهایتا مکتوب راهنمایی کند و یا دریافت دقیق نشانه های علمی و ادبی و ریاضی و سایر ویژگیهای اثبات فرابشری بودن قرآن توسط ذهن از این جهت اصول دین از دید من رعایت طریق است که به پیش از ورود به دین بر می گردد و نه باور فلسفی تعالیم و موجوداتی که در درون کتاب مقدس چون خدا و پیامبر و جهان واپسین و غیره اصول دین فعل است نه باور به وجود!!!
طریق همواره بر مقصد مقدّم است و گاه بخش اعظمی از خود مقصد است! فراموش نکنیم
#اصول_دین
۱۸.مهر.۱۴۰۰
#احسان_قیدر