تعریف عقل: (نیروی که با سه روش عقلی استقراء - تمثیل - قیاس حکم میکند)
تعریف دین اسلام: (مجموعه ای که با دو منبع نقلی قرآن - سنت حکم میکند)
درباره رابطه عقل با دین بصورت کلی 3 رابطه عقلی منحصرا حکم فرماست:
1-* احکام عبودی* دین اسلام(قران و سنت قطعیه پیامبر اسلام) حکم میکند در مقابل عقل نمیتواند حکم کند:
در اینجا چون عقل هیچ راه وصولی برای درک موضوع ندارد نه نفیا و نه اثباتا حکمی نمیتواند بکند و هر آنچه شارع گفته است رااز باب قاعده عقلی نفی ضررمیپذیرد همچون ایمان به *غیب* (وجود جن، فرشته، روح ، کیفیت معاد و...) نماز خواندن ، روزه گرفتن، حج رفتن، خمس و زکات اموال را دادن و بسیاری از احکام اسلامی (صغری شرعی- کبری شرعی =>حجت شرعی)
2-*احکام ارشادی*دین اسلام(قران و سنت قطعیه پیامبر اسلام) حکم میکند در مقابل عقل می پذیرد : اثبات وجود خدا ، توحید، نبوت، تمامی گزاره های اخلاقی حسن وقبهی افعال همچون عدل خوب است دزدی بد است تجاوز بد است و...که از مستقلات عقلیه هستند که بدون وحی هم میتوان به خوبی وبدی آنها پی برد(صغری عقلی - کبری عقلی=> حجت عقلی)
3- دین اسلام(قران و سنت قطعیه پیامبر اسلام) حکم میکند در مقابل عقل نمی پذیرد:
در اینجا دو حالت وجود دارد
حالت اول تاویل در قرآن* آیه 7 سوره آل عمران: حالتی است که قسمتی ازآیات قرآن بنام متشابهات(آیاتی که مشابهی را در جای دیگر دارند) تا به ام (مادر و اصل و ریشه) که آیات محکم( یعنی دارای دلالت نص برای توضیح به مقاله نوع آیات قرآن مراجعه کنید) باشند ارجاع داده نشوندعقل نمیپذیردیا دچارچند گونه حکم کردن است که اگر این عمل انجام نشود(یعنی پرسش از تاویلی با محکمات) که منجر به انحراف(معادل قرآنی=فتنه) میشود.
حالت دوم تاویل دراخبار و روایات*: در اینجا هم در حاشیه قرآن چون سنت(قول،فعل،تاییدی از معصوم) قطعی الصدور از پیامبر اسلام برای مسلمان لازم الاجرا است روایات اعم از متواتر واحد یا کذب و جعلی و... کلا هر خبری هر آنچه در کتب ثبت و ضبط شده است باید به کل متن قرآن عرضه شوند تا تاویل شوند تا ضدیت با عقل از بین رود .^.>
ودرمورد اخباری هم که مخالف و موافق دلالی در قرآن ندارند( اینجا وظیفه مجتهدین وفقها است که) با ابزار بشری رجال،درایه و فقه الحدیث اخبارمتواترمبنا قرار میگیرند و دیگراخبار به آنها تاویل میشوند(توضیح اینکه آنچه بماند اساسا سنت قطعیه نیست بلکه جعل ودروغ هایی است که به معصوم نسبت داده اند)
(صغری شرعی- کبری عقلی=> حجت عقلی شرعی) و یا(صغری عقلی -کبری شرعی=>حجت عقلی شرعی)
در انتها باید از 5 عامل گرفتاری حوزهای اسلامی ما سخن گفت که باید کنار گذاشته شوند
۱- اجماع
2- شهرت فتوایی و روایی
3-حجیت دادن به خبر واحد
4-تقیه ،ترس از بیان حکم و خرافات به نام عرفان
5- مصلحت اندیشی و مصلحت گرایی در برابر لمعان اسلام یعنی(قرآن وسنت قطعیه)
در پایان البته این خلاصه را هم را در آینده ویرایش خواهم کرد نظر فراموش نشود
رسول جعفریان : مرحوم آقای صادقی ـ نخستین عالم درگذشته در (نخستین روز) سال 1390 ـ از جمله روحانیون اصلاح طلبی بود که کوشید مدل خاصی از فقه و تا حدی عقاید شیعه ارائه دهد. دلیل وی نگاه وی به منابع فقه و روش استدلال، متفاوت با جریان رسمی حوزه بود، چنان که سبک و سیاق نگارش رساله وی نیز با آنچه مرسوم بود در تعارض بود. به هر حال نگاه وی محل تامل است و ارزش نقد دارد. آقاى دکتر محمد صادقى تهرانى (تولد در 1307 ش) چهرهای است متفاوت که جدای از جریان جاری و رسمی حوزه تلاش برای تأسیس یک جریان اصلاحی ویژه داشت. به نوشته خود وى از خاندان روحانى وابسته به مرحوم حاج شیخ رضا لسان المحققین بوده، در تهران پس از گذراندن دروس ابتدایى، چندى در جلسات مرحوم میرزا محمدعلى شاه آبادى شرکت کرده و به سال 1320 به قم آمده است. وى که تحت تأثیر مرحوم شاه آبادى به قرآن گرایش پیدا کرده همزمان در درس فقه آیت الله بروجردى شرکت کرده و پس از ده سال توقف در قم، به تهران بازگشته است. در آنجا در دانشکده معقول و منقول لیسانس و سپس دکترى گرفته و به تدریس پرداخته است. همزمان به کارهاى تبلیغى از نوع جوان پسند هم مىپرداخته است. وی علائق سیاسی خود را با گرایش به آیت الله کاشانی نشان داده و در سال 1336 در منزل آیت الله کاشانى سخنرانى تند کرد و حساسیت ساواک را که تازه تأسیس شده بود برانگیخت. همو در سال 38 توسط ساواک بازجویى شد و همانجا گفت که پدرش شیخ رضا لسان الواعظین از بنیانگذاران مشروطه بوده و در ضمن زمان رضاشاه اجازه یافته تا با لباس روحانى به وعظ خود ادامه دهد. علاقه وى به آیت الله کاشانى سبب شد تا در چهلم درگذشت آیت الله کاشانى، کتابچهاى در 16 صفحه نوشته و شرحى از باره زندگى وى به دست دهد. این کتابچه با عنوان بمناسبت چهلم رحلت حضرت آیت الله کاشانى به ملت ایران تقدیم مىگردد در یکم اردیبهشت 1341 انتشار یافت. (تصویر آن در پیام بهارستان شماره دهم ـ زمستان 1389 ـ عینا درج شده است). وى مدتى با فرهنگ نخعى در کانون تشیع همکارى داشت، اما به خاطر شعار جدایى دین از سیاست که نخعى مطرح کرد از آن جدا شد.(1) صادقى در سال 41 به خاطر سخنرانى تند بر ضد رژیم از ایران گریخته به مکه رفت و از آنجا عازم عراق شده و تا حوالى سال 50 در نجف بسر برد. طى آن سالها، وى به عنوان یک روحانى مبارز در اطراف بیت امام بود و نام وى را مىتوان در برخى از اسناد موجود در ساواک در پرونده امام مشاهده کرد.(2) به گزارش ساواک، اولین کسى که از نجف به دیدار امام پس از ورودش به بغداد و کاظمین رفت، محمد صادقى بود.(3) در سندى هم آمده است که «ولایت فقیه (آقاى) خمینى وسیله دکتر صادقى در نجف تصحیح گردیده» است.(4) ساواک در گزارش دیگرى آورده است که «از بدو ورود آقاى خمینى به بغداد نامبرده - صادقى - پرچمدار او شده و همه جا همراه (آقاى) خمینى است.(5) موسى موسوى خاطرهاى نقل کرده است که اگر درست باشد حاکى از آن است که امام زمانى نظرش از وى برگشت.(6) علاوه بر فعالیتهاى سیاسى وى که در عراق داشت، وى در آنجا به کارهاى علمى اشتغال داشت و یکى از شاگردانش که در ضمن از طلاب طرفدار امام بود، آقاى شیخ محمدعلى رحمانى - ریاست فعلى سازمان عقیدتى - سیاسى نیروى انتظامى - بود. به دلیل فشارهاى دولت عراق به ایرانیان، وى به بیروت رفت و در لبنان به اقامه نماز جمعه و فعالیتهاى فکرى و سیاسى ادامه داد. همزمان با بالا گرفتن جنگ داخلى لبنان، در سال 1355 عازم عربستانعربستان، 3 شده، مدت دو سال در آنجا ماند. اما به دلیل سخنرانىهاى تندش بر ضد رژیم ایران، دستگیر و پس از آزادى مجددا به بیروت بازگشت. با هجرت امام به پاریس او هم به آنجا رفت و سپس به ایران آمد. در آخرین روزهاى حکومت پهلوى وى به اقامه نماز جمعه در مشهد با حضور مردم در پارک ملت اقدام کرد. داماد وى احمد نفرى هم از چهرههاى مبارز بود که در لبنان فعالیت داشت و در سال 55 به محض ورود به ایران دستگیر شد.(7) بعد از انقلاب به جز مدتى که به کار اقامه نماز جمعه (در مسجد جمکران و یکى دو بار هم در دانشگاه تهران، پیش از آن که آیت الله طالقانى از طرف امام براى نماز جمعه تهران معین شود) مشغول بوده، بیشتر به درس و بحث و نگارش پرداخته است.(8) وى در نقدى که بر متن حاضر نوشته (چاپ ششم) گفته است که در ابتداى انقلاب از طرف امام مسؤولیت کمیته پاسخ گویى به پرسشها را در جنب دفترشان داشته اما به دلیل اذیتهاى مکرر اقتدارگرایان استعفا داده و به سراغ کارهاى علمى رفته است. روشن است که امام هم چندان اصرارى براى ماندن این قبیل افراد نداشت. یکى از کارهاى برجسته علمى وى از سالها پیش از انقلاب، تألیف کتاب تفسیر الفرقان است که بنا به گفته مؤلف، نوعى تفسیر قرآن به قرآن است و در آغاز آن هم تقریظى از علامه طباطبائى به چاپ رسیده است. وى در جریان بازگشتش از قم به تهران در حوالى سال 1330 از علاقهمندان به آیت الله کاشانى بود و در کتابى که با عنوان نگاهى به انقلاب اسلامى 1920 عراق و نقش علماى مجاهدین اسلام (قم، دارالفکر، 1358) نوشته از نقش وى در انقلاب 1920 عراق سخن گفت. سوابق سیاسى وى پیش از انقلاب به لحاظ تأثیر بر ایران، سخنرانىهاى تندى بود که وى در مکه کرده و نوارهاى آن به ایران منتقل شد. وى در آستانه ورود امام به نجف، در این شهر بود و به رغم جوى که علیه امام بود، در آنجا سخت به حمایت از امام خمینى و ترویج ایشان مشغول بود.(9) آقاى صادقى از پیروزى انقلاب به این سو، در قم مشغول تدریس درس تفسیر و فقه وبیشتر مشغول نگارش آثار قرآنى و فقهىاش بوده است. او چند سالى در مسجد امام حسن (ع) در چهارراه بازار و سپس در مسجد امام زین العابدین در ابتداى چهارمردان به تدریس تفسیر مشغول بود که به دلیل مخالفت برخى از آراءش با آراى مشهور مورد آزار برخى از افراد قرار گرفت و حتى درس وى براى مدتى تعطیل شد. به علاوه گرفتارىهاى دیگرى هم براى وى پیش آمد. از جمله آثار وى در سال نخست انقلاب، نگارش کتابچهاى با عنوان مفسدین فى الارض (قم، انتشارات جهاد، 1359) بود که آن را به هدف شناساندن معنا و مصداق واقعى این تعبیر قرآنى نوشت. وى به خصوص در دو دهه اخیر آشکارا روى تفاوت دیدگاههاى خود با دیدگاههاى رسمى علما تأکید کرده و بر این باور است که در بسیارى از استنباطهاى فقهى خود که برخلاف فقهاست، نظرش درستتر و منطبق با قرآن و سنت است. براى مثال وى مىگوید که کتاب الفقهاء بین الکتاب و السنة را که در آن از بیش از یک صد حکم فقهى مهجور قرآنى سخن گفته در سال 73 براى 120 نفر از علماى اسلام فرستاده که همه در باره آن سکوت(10) کردهاند. وى عنوان یک نوشته خود را در باره این قبیل استنباطهاى تازه، فقه گویا(11) گذاشته که تعبیرى در میان دو تعبیر فقه سنتى و فقه پویاست. وى در زندگینامهاش تأکید دارد که «تمامى علوم حوزوى منتسب به اسلام را که نزد بزرگترین علماى نیم قرن اخیر دریافتهام، از آغاز در حاشیه قرآن قرار داده و رفته رفته به اختلاف وسیع این علوم با قرآن پى بردهام».(12) آقاى صادقى از معتقدین به وجوب نماز جمعه بوده، در بیروت، مشهد و قم - در مسجد جمکران - اقامه جمعه مىکرده است. وى نسبت به دانشِ اصول بىاعتنا بوده، اعتقادى به غالب مطالب آن ندارد و مىکوشد تا همه چیز را بر اساس فقه قرآنى استنباط کند. اینها مطالبى است که ایشان در شرح حال خود در انتهاى چاپ جدید کتاب آفریده و آفریدگار (قم، جامعة علوم القرآن، 1378 ش) آورده و به رغم اعجابى که نسبت به وسعت تألیفات وى وجود دارد، نوعى خوداتکایى و در عین حال، سادهنگرى در آن دیده مىشود. از جمله می نویسد: «و بسیار شده که با علماى بزرگ گفتگو کردهام و حتى یک مرتبه هم محکوم نشدهام»!(13) روى جلد همین کتاب آمده است: تاکنون بیش از یک میلیون نسخه از این کتاب منتشر شده است! آقاى صادقى در تفسیر، متأثر از مرحوم شاهآبادى و علامه طباطبایى بوده و به مرور گرایش به استخراج تمامى مبانى دینى، به ویژه مسائل فقهى از قرآن پیدا کرده است. وى از سالها پیش تلاش کرد تا با ایجاد مؤسسهاى تحت عنوان «جامعة علوم القرآن» مرکزى براى ترویج اندیشههاى قرآنى فراهم آورد.(14) رساله فقهى وى که به صورت مفصل و مختصر به چاپ رسیده، حاوى روشى جدید است که احکام فقهى را با ادله آن بیان مىکند. مختصر آن تحت عنوان توضیح المسائل نوین در بهمن 1375 و مفصل آن تحت عنوان رساله توضیح المسائل نوین در 435 صفحه منتشر شده و فهرست تألیفات ایشان هم در پایان آن آمده است. ادبیات چاپ نخست رساله قدرى تند بود که در چاپ حاضر تعدیل شده است. بسیارى از احکام فقهى در این رساله، به نوعى خارج از چهارچوب رسمى فقه شیعه که به نظر آقاى صادقى فقه حقیقى شیعه نیست و فقه ظاهرى است، مىباشد، گرچه به هر حال، بسیارى از آنها، موافقانى از میان فقهاى پیشین به صورت قول نادر و شاذ و ضعیف دارد. ایشان کوشیده است تا این هماهنگىها را میان این قبیل فتاواى خود با فتاواى گذشتگان در پاورقى رساله ارائه دهد. برخى از آثار دیگر وى که حوزه کنکاشهاى فکرى مؤلف را پیش از انقلاب و پس از آن نشان مىدهد، عبارت است از: علىّ و الحاکمون، تبصرة الفقهاء، زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن (پایان نامه دکترى در سال 1338 در الهیات) آیات رحمانى در رد بر آیات شیطانى، ماتریالیسم و متافیزیک، نماز جمعه، بشارات عهدین و...» عناوین دیگرى هم از کتابهاى وى در انتهاى رسالهاى از وى تحت عنوان نقطه عطفى در فقاهت که به صورت دستنوشته و زیراکسى منتشر شده، آمده که از آن جمله کتاب سپاه نگهبانان اسلام و کتاب حکومت صالحان یا ولایت فقهیان جزو آنهاست. به جز آن که مىکوشد تا استدلالها را تمامًا قرآنى کند، به نوعى خردگرایى نیز که از ویژگىهاى اندیشه معاصر است، باور دارد و بر این اعتقاد است که مقلد نیز مىباید به طور مستدل «با براهینى که براى او قانع کننده باشد» مبانى احکام و فتاوى را بداند و بفهمد و از تقلید کورکورانه بپرهیزد.(15) این مسأله بیش از آن که اندیشههاى وى را به موضع اخبارىهاى گذشته علیه اجتهاد نزدیک کند، به نوعى خردورزى نوین پیوند مىزند. در جمع، وى در برخى از ویژگىهایى که این طایفه در آنها مشترکند، با آنان نقطه مشترک دارد: وجوب نماز جمعه،(16) خمس،(17) قرآنگرایى افراطى همزمان با بىاعتنایى به حدیث به اعتبار مخالفت با قرآن؛(18) امرى که آزادى بیشترى براى ساده کردن دین و فراهم آوردن آزادى بیشتر براى اجتهاد آزاد در اختیار مىگذارد. ساده کردن دین و فقه دینى، از ابزارهایى است که در دوره اصلاح دین و بیشتر با حذف آنچه «اسلام یا فقه تاریخى» و نه حقیقى خوانده مىشده، همیشه مورد استفاده بوده و این سبب رسوخ سادهنگرىهاى بسیارى در استنباطهاى فقهى آنان شده است، گو این که آنان نگران اجتهادهاى شگفتى بودهاند که بهشکل افراطى اسیر جدلها ومنازعات اصولى بوده است. پانوشتها 1) بنگرید: یاران امام به روایت اسناد ساواک، ش 37، ص 232-233 2) امام خمینى در آینه اسناد، ج 7، ص 144 - 145 و صفحات دیگر و سایر مجلدات. بنگرید به فهرست اعلام همین کتاب، ج 22، ذیل نام صادقى، محمد. 3) امام خمینى در آینه اسناد، ج 5، ص 483. در ادامه اسنادى حاکى از مواضع انقلابى آقاى صادقى آمده است. در سندى آمده است که «عدهاى از طلاب که در رأس آنان شیخ محمد صادقى قرار داشته به منزل حضرت آیت الله آقاى سید محمود شاهرودى مىروند و به اصرار و پافشارى زیاد ایشان را وادار به ملاقات با آقاى خمینى مىنمایند». ص 511 4) امام خمینى در آینه اسناد، ج 10، ص 136. این زمان صادقى در لبنان بوده و تا آنجا که مىدانیم کار تصحیح متن ولایت فقیه توسط جلال الدین فارسى انجام شده است. در این باره باید تحقیقات بیشترى انجام گیرد. ممکن است مقصود متن عربى باشد. صادقى که در این زمان در بیروت بود، و شاهد اخراج ایرانیان از عراق، سندى به امضاى 150 لبنانى رسانده آنان از امام دعوت کردند تا به لبنان عزیمت کند. همان، ص 201. وى دامادى هم داشت - گویا به نام نفرى خراسانى - که فعال بود و بعدها گرفتار دشوارى شد. 5) امام خمینى در آینه اسناد، ج 11، ص 90 (این مربوط به لحظات ورود امام به بغداد است). ساواک در گزارش دیگرى به انزواى نسبى او در عراق اشاره کرده است. همان، ص 213. در باره برخى از جزئیات درباره وى و خانوادهاش در سال 1355 بنگرید: همان، ص 540 - 541. و نیز درخواست وى از سفارت ایران در لبنان براى بازگشت به کشور و پاسخ سفارت به وى. همان، ص 543. داماد وى نیز در بازگشت به ایران دستگیر شد که به سرعت اظهار پشیمانى کرد. 6) تاریخ شفاهى هاروارد، موسى موسوى اصفهانى، ص 157 - 258 7) برخى از بازجویىهاى وى در «یاران امام به روایت اسناد ساواک» ش 38 (شهید محمد منتظرى) چاپ شده است. وى پس از انقلاب در وزارت کشور مشغول فعالیت بود اما در جریان عزل آیت الله منتظرى، به دلیل همکاریهایش با جریان سید مهدى هاشمى مدتى دستگیر و زندانى شد. 8) بنگرید: مفت خواران از دیدگاه کتاب و سنت، زندگى نامه مؤلف، ص 53 - 57 9) دراین باره به خاطرات آقاى رحمانى که مربوط به نجف در آن دوران است، بنگرید: مجله یاد، ش 31 - 32 (تابستان و پاییز 72) ص 105 - 106) 10) مفت خواران از دیدگاه کتاب و سنت، ص 51 11) فقه گویا یا فقه سنتى، فقه پویا و فقه بشرى؛ نگرشى مختصر در سراسر فقه اسلامى، قم، امید فردا، 1383 12) مفت خواران، ص 60 13) آفریدگار و آفریده، ص 103 14) در باره گزارشى از این مؤسسه بنگرید: مفت خواران، ص 48 - 52 15) بنگرید: رساله توضیح المسائل نوین، ص 9 - 10 16) در دوره صفوى نیز تعدادى از فقهاى اخبارى، به وجوب نماز جمعه از بابت برخى از اخبار و عدم شرط گذاشتن حضور مجتهد عادل، باور داشتند؛ اما گرایش جدید صرفا از روى اعتناى بیشتر به قرآن و کنار گذاشتن بحث حدیثى، به وجوب اعتقاد دارد. آقاى صادقى به بنده گفتند: در کتاب «غوص فى البحار» که متون حدیثى شیعه و سنى را نقد کردهاند، مثلا اگر در باب «حکم فروش انگور به کسى که مشروب مىسازد» پنجاه حدیث بوده که 49 مورد آن، آن را تجویز مىکند اما مورد پنجاهم مىگوید که «جایز نیست؛ به دلیل آن که در قرآن آمده است: و لاتعاونوا على الاثم و العدوان» من آن 49 مورد را کنار گذاشتهام و این یک حدیث را پذیرفتهام. مرورى بر بحث نماز جمعه، پس از شهریور بیست، خود موضوع مستقلى است. بسیارى از روحانیون شهرستانها که برخى از آنان از چهرههاى برجسته بودند، به دلیل نقش نماز جمعه در اصلاح وضع دینى جامعه، روى آن تأکید داشتند. براى مثال اوائل مرجعیت آقاى بروجردى پرسشى از ایشان در این باره شد و این که چرا رأى ایشان بر وجوب تخییرى است که ایشان هم پاسخى نوشتند و متن سؤال و جواب در آیین اسلام، س 4، ش 2، ص 8 به چاپ رسید. آقاى طالقانى هم در سخنرانىهاى خود در مسجد هدایت در باره نماز جمعه و لزوم آن و اهمیت این اجتماع سخن گفته است (بنگرید: ابوذر زمان، ج 2، ص 385 - 386، 389 - 390، 393 - 395) 17) ایشان مىگوید: خمس یا فقط در غنائم جنگى است و یا آن که بخشى از همان زکات است که موارد آن هم محدود نیست. 18) به اعتقاد وى بسیارى از فقها، در مواردى برخلاف ظواهر قرآن فتوا دادهاند. فهرستى از این موارد را در رساله کوچکى با عنوان «الفقهاء بین الکتاب و السنة» (تألیف در 1415) آورده است. ایشان در نقدى هم که بر این مطالب (چاپ ششم) نوشتهاند در نقد جمله متن نوشتهاند: به اعتقاد اینجانب بسیارى از فقها در مواردى نه بر خلاف ظواهر قران بلکه بر خلاف نصوص و ظواهر مستقره قرآن فتوا دادهاند. (بنگرید: پاسخ به اتهامات مکتوب، ص 6، بند 12). ************
پاسخ به اتّهامات مکتوب اولین پاسخنامه رسمیِ فقیه مظلوم قرآنی، حضرت آیة الله العظمی صادقی تهرانی به بخشی از افتراءآت منتشره علیه معظّم له پس از انقلاب تنظیم: واحد تدوین جامعة علومِ القرآن بهار 1386 الحمدلله ربّ العالمین وصلّی الله علی رسول الله محمّد وعلی آله المعصومین المطهّرین. مقالة آقای رسول جعفریان در بخشهایی که از نقل تاریخی فراتر رفته است فقط در دو کلمة «اتّهامات مکتوب!؟» خلاصه می شود چون افتراءآتی که بر ضدّ اینجانب از سالیان گذشته تاکنون رواج داشته، در حدّ گفته هایی از این و آن بوده است ولی با مقالة ایشان، مکتوب شد!. و از آنجا که هر ادّعای ناشایستی، نسبت به هر انسانی تا چه رسد به مسلمان، بدون دلیل مستند، کذب محض و افتراء است و آقای جعفریان نیز کوشیده اند در لابلای اظهارات خود به عنوان یک مورّخ با دو روش تهمت صریح و تهمت تلویحی و کنایی، خارج از چارچوب بیان صادقانة واقعة تاریخی به هدف خود که نفی شخصیت مستحکم شیعی اینجانب با نسبت ناشایست قرآن گرایی افراطی است دست یابند تا شیعیان مخلص، از آگاهی بیشتر نسبت به مهجوریت قرآن در میان حوزویان باز بمانند؛ ما هم با استعانت محض از خدای سبحان نکات ذیل را در پاسخ به ایشان مطرح می کنیم: | |