درباره ی ضرورت طردِ فنونِ قرآئات در برابر یگانه قرائت فوق حدّ تواتر قرآنِ موجود نزد مسلمانان جهان
در این سطور سخن با آن دسته از برادران و خواهران ایمانی است که در تلاشند قرآن را با الفاظی دیگر که در متن آن نیست، قرائت کنند!! در حالی که قرآن می فرماید: (انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون) (سوره ی حجر، آیه 9)
در این آیه چنان که مشاهده می شود، خدای تعالی با ده لفظ ذیل: (ان، نا، نحن، نزّل، نا، ان، نا، له، ل، حافظون) تأکید نموده است که قرآن را خودش حفظ خواهد فرمود و در مورد هیچ یک از کتب آسمانی چنین تأکیدی بکار نبرده است، بنابرین قرآن، همان گونه که به پیامبر گرامی نازل شده بی کم و کاست در دسترس همگان است، ما به نحوه حفظ آن کاری نداریم و بحث تاریخی هم نمی کنیم، زیرا جز هدر رفتن اوقات خود و شما فایده ی دیگری ندارد، تنها برای رفع اختلاف برخی از مسلمانان درباره ی قرآئتِ قرآن، با دقّت و تدبّر بیشتری در قرآن، به آیه ی 18 و 19 سوره ی قیامت نظر می افکنیم:
(إنّ علینا جمعه و قرآنه. فإذا قرأناه فأتبع قرآنه): محققاً تنها بر ماست گردآوری قرآن و [شیوه ی] خواندنش، پس هنگامی که آن را خواندیم در نتیجه پیروی کن خواندنش را.
در اینجا بسیار واضح و روشن است که ضمیر (هُ) در (قرأناه) تنها به یک قرآئت اشاره می کند نه به چند قرائت، و گرنه، باید آیه این گونه نازل می شد: "فإذا قرأناه بقرائاته المختلفه فاتّبع قرائآته" اینجا پس از تأملی مختصر، می بینیم که خدای متعال در این آیه فرموده است: (فإذا قرأناه فأتبع قرآنه) یعنی: (پس هنگامی که آن قرائت واحد را بر تو خواندیم، پس همان قرائت و خواندن واحد را پیروی کن) نه این که (قرائات گوناگون و متعددش را پیروی کن). چون اگر خدای متعال اراده کرده بود که از چندین قرائت پیروی شود، آیه را این گونه نازل می فرمود: "فاتّبع قرائآتِه"!!
از بحث گذشته دریافتیم که نحوه ی قرائت قرآن، تنها یک گونه است نه چند گونه!! و آن هم تنها به وسیله ی قرآنی که خدای تعالی، خود آن را حفاظت فرموده و در دسترس مردم قرار داده، میسّر است؛ و نام این قرائت قرآن نیز "قرائت به روایت رسول الله (ص) از خدای متعال" است، اگرچه به نامی دیگر مشهور شده؛ ولی خدای سبحان با حفص و عاصم، قرآن و قرائتش را حفظ نکرده، بلکه با قدرت لایزال خویش، خود محافظ قرآن و نحوه ی قرائت آن بوده و خواهدبود.
حال اگر پرسیده شود: پس قرائآت دیگر چیست؟
ما با سخن پیامبر (ص) پاسخ می دهیم، زیرا به هنگام ایراد خطبه ای در سرزمین مُنا بنا بر نقل متواتر شیعه و سنّی، چنین فرمود: (ایّها النّاس ما جائکم عنّی فَوافقَ کتابَ الله فأنا قلته، و ما جائکم یُخالفُ القرآن فلم أقله) (بحار الانوار، ج 2، باب 29، ح 39). رسول اکرم (ص) فرمودند: ای مردم! آنچه آمد شما را از طرف من که موافق کتاب خدا بود، پس من آن را گفته ام و آنچه آمد شما را [که] مخالف قرآن است، پس من آن را نگفته ام.
اکنون به دستور پیامبر (ص) عمل می کنیم و قرائآت اختلافی همچون قرائت: نافع، ابن کثیر، حمزه، کسائی، ابوعمرو، ابن عامر، خَلَف، یعقوب، یزید مخزومی، قالون و ... ! و یا روایاتی که به جای (مالِک)، مَلِک را هم در سوره ی حمد مورد تأیید قرار داده، و یا روایاتی دیگر همانند این روایت که در لفظ و یا معنا با قرآن متواتر مخالف است، کلاً با قرآن محک زده و همه ی اقوال یاد شده را به قرآن عرضه می داریم و چون مخالف قرآن می باشند، آن ها را ردّ می کنیم.
و اگر گفته شود که شما قرائت حفص را محور قرار داده اید و سایر قرائآت را ردّ می کنید، پاسخ این است که: اولاً قرائت منسوب به حفص، قرائت متواتر قرآنی از رسول گرامی است؛ ثانیاً این قرائت تنها از حفص هم نرسیده، بلکه از عموم مسلمانان و حافظانی که در حفظ قرآن و نقل سینه به سینه ی آن تلاش کرده اند نیز رسیده است، گرچه نامی از سایر حافظان و قاریان متواتر در میان نیست، ولی در اصل، برحسب نقل متواتر این قرائت از رسول گرامی و ائمه ی اهل بیت او، وارد و تصدیق شده است. پس این قرائت متواتر قرآنی، چه به کسی نسبت داده شود و یا هرگز منسوب به کسی نباشد، به دلیل تواتر فوق تصور آن، همان قرائت اصلی قرآنی است.
ثالثاً قرائتهای دیگر نه تنها بین خود اختلاف، تناقض و تضادّ دارند، بلکه حتی آیات خود قرآن را نیز با آیات دیگر دارای تناقض نشان می دهند، با این که در قرآن هیچ تناقض و تضادّی نیست، بنابرین در قرائآت مختلف قرآنی، افزون بر اختلاف لفظی، تضاد معنوی نیز هست، و این خود سر از تضاد وحیانی قرآن برون آورده و آن را از حجیت و قاطعیت می اندازد که برخلاف صیانت کلی ربانی نسبت به قرآن از نظر آیاتی چند است.
ذکر این نکته نیز لازم است که اگر کتاب خدا، آن هم با یک قرائت، برای مردم مجهول باشد و بر فرض محال، قرآن چندین قرائت داشته باشد، قاعده ی "عرض اقوال و اخبار بر کتاب" نیز مفهومی نخواهد داشت و کاری است عبث که هیچگاه به نتیجه نمی رسد، یعنی عرض منقولِ از پیامبر (ص) و نیز عرض بقیه ی اقوال بر قرآن با قرائآت مختلف به ویژه از نظر اختلاف معنوی، بی ثمر خواهد بود.
بنابرین فقط عرض بر یگانه قرائتِ موجودِ قرآن که همان قرائت رسالتی که فوق حدّ تواتر است، نتیجه بخش می باشد و این قرائت یگانه در میان میلیاردها مسلمان در طول تاریخ اسلام تا عصر حاضر وجود داشته و تا قیامت نیز همین یک قرائت محفوظ خواهد بود و مسلمین آن را نسل به نسل به یکدیگر انتقال می دهند و به اتفاق کل مسلمین هرگز تحریفی به عنوان زیاد شدن لفظ یا آیه ای در آن راه نیافته و نخواهد یافت؛ و چنانکه بیان شد، خدای متعال خود، امر حفظ آن را به عهده گرفته است؛ بنابرین بسیار واضح است که آن روایات و قرائآت چندگانه ی مذکور: دروغ، جعل، کذب و تهمتی ناشایسته نسبت به رسولِ صادقِ اسلام است.
زیرا: قرائآت مختلف در بسیاری موارد، تضادّ و تناقض در معنای آیات به وجود می آورند، مثلاً آیا (مِن) در آیه ی 24 سوره ی مریم، موافق با "مَن" است؟! و یا معنای (لِاَهَبَ) در آیه ی 19 همان سوره، مخالف با "لِیَهَبَ" نیست؟! اینها که در لفظ با یکدیگر متفاوتند، از نظر معنا هم از زمین تا آسمان با هم فرق دارند و حتی چنانکه ملاحظه می شود بعضی از قرائآت، تمسخر قرآن است؛ مانند اینکه به جای (جِئتَ شیئاً) در آیه ی 27 سوره ی مریم _ معاذالله _ می گویند: "جیشیّاً"!؟ یا به جای (قالَ ربُّک) در آیه ی 21 از این سوره، معاذالله می گویند: "قارَّبُک"!؟
واقعاً به جای خنده باید گریست بر این ظلمی که بر قرآن می شود، ببینید کار مسلمانان به کجا رسیده است که به جای تدبّر در قرآن (أفلا یتدبّرون القرآن أم علی قلوبٍ اقفالُها) (محمد،24) بعضی اشخاص ناآگاهانه یا آگاهانه، با تشکیل جلساتی و خواندنِ الفاظی مختلف به جای الفاظِ اصلی آیات قرآن، عمر عزیز خود را به هدر داده و تباه می کنند و به اختلاف _ آن هم در متن و محور اصلی اسلام _ دامن می زنند؛ در اینجاست که شکایت پیامبر (ص) از مسلمانان را به یاد می آوریم:
(و قالَ الرّسولُ یا ربِّ انَّ قومی اتخذوا هذا القرآنَ مهجوراً) (فرقان، 33)
آری! قوم پیامبر (ص) این قرآن را مهجور نموده و به جای تمسّک به معارف بیکران و احکام نورانی اش تنها به قرائت آن، و متأسفانه بعضی هم به قرائآت مختلف جعلی، اکتفا کرده، قلب پیامبر (ص) را آزرده اند، تا آن که شکایت خویش را به پروردگار متعال عرضه داشت:
(... والّذین یوذونَ رسولَ الله لهم عذابٌ ألیم)
(توبه،61)
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
قم المشرفه_ جامعه علومِ القرآن
محمد صادقی تهرانی
ضرورت یادگیری علم درایه و رجال در چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
هیچ ضرورتی برای یادگیری علم درایه و رجال بجز اندکی وجود ندارد.زیرا حدیث چند گونه است:
1) حدیثی که گرچه سندش ضعیف باشد با قران موافق است که پذیرفته میشود.
2)حدیثهای مخالف نص یا ظاهر مستقر قران که اگر متواتر هم باشند پذیرفته نیستند چون قران محک اصلی برای رد و قبول احادیث است.
3) حدیثی که نه موافق قران است و نه مخالف آن مانند احکامی که در قران نفی و اثبات نشده چون تعداد رکعات نمازهای یومیه و تعداد طواف و مانند اینها که اگر حدیثی متواتر یامستفیض که مخالفی همسان نداردحکمی را از این قبیل بیان کند پذیرفته است که خود مورد استفاده رسول گرامی است از رموزی قرآنی بر این اساس نیاز به درایه الحدیث بسیار کم خواهد بود(بجز اندکی وجود ندارد)و به جای درایه الحدیث از نظر سند و متن نخست درایه القران که حالت محوری یگانه رادارد واجب است که دراین صورت اختلاف فقیهان و دیگران بسیار کم و یا ناچیز می گردد.
محمد صادقی تهرانی 18 ربیع الثانی1425 دوشنبه 18 خرداد 1383
مقدمه:
آنچه در طول تاریخ اسلام محرز است این حقیقت میباشد که از دوران بنی امیّه تا کنون گروه هایی گاه به علت سطحی نگری و بی توجّهی از روی تعصب و اکثراً به جهت سوء استفاده از مفهوم شرک و مفهوم بدعت به صورت کاملاً عالمانه و به مقاصد شیطانی این دو مفهوم را گسترش داده اند . خصوصاً از قرن چهارم هجری توسط ابومحمد بربهاری عالم معروف حنبلی و سپس ابن تیمیه عالم حنبلی در قرن 7و8 و عاقبت آغاز ارتباط میان شیخ محمد بن عبدالوهّاب وآل سعود از سال 1160 هجری قمری و حمایت انگلیس و قدرتهای استعماری و فتنه گر غربی از فتنه وهّابیت پیوند ناگسستنی اربابان جهل و قدرت یعنی پسران شیخ محمد بن عبدالوهّاب با حکومت آل سعود شکل گرفت و تا کنون شاخه سنّی مذهب حنبلی که قسمت اعظم آن به افکار محمد بن عبدالوهاب ملتزم شده است. قسمتی از رفتارهای آئینی و غیر آئینی سنّیان و شیعه و صوفیان را بدعت دانسته و آنها را متهم به بدعت و شرک میکند و این در حالی است که قسمت عمده جمعیت های اسلامی در دنیا، شبکه های ماهواره ای و اینترنتی و غیره ی تبلیغی اسلام ، و حمایت مادّی و معنوی از گروه های تروریستی تکفیری و سرمایه های مادّی جهان اسلام ازمنبع عظیم مالی حجّ و نفت در دستان پسران محمد بن عبدالوهّاب با عنوان آل شیخ! به ضمیمه قدرت آل سعود است. و با توجّه به قدرت تخریبی افکارجامد حنبلی های وهّابی از تفرقه بین مسلمین ، تخریب آثار و اماکن برجامانده اسلامی، نشر خرافات و برداشت های قشری از قرآن و سنّت در جهان به نام اسلام تا فتاوای مضحک سطحی نگرانه مخالف عقل و بصیرت قرآنی ، تکفیر و ارتداد و قتل و ترور ،این سکوت و نظاره گری برخی از عالمان اهل سنّت و افراط لجوجانه و عامیانه شیعه از عصر صفوی تا کنون است که نیاز به انتقاد دارد و خود مصیبت دیگریست.
توسّل : خدا در دو جای قرآن مستقیما از وسیله یاد کرده است.
1- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿35﴾ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿36﴾ المائدة
2- قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَلاَ تَحْوِیلاً ﴿56﴾ أُولَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا ﴿57﴾ الإسراء
در هر دو آیه وسیله (راه ، روش، ابزار) را یافتنی و مقدمه ای بر جهاد و دعوت در مسیر خودش دانسته است. پس باید وسیله هایی را جست که مطابق و مناسب با نیاز به سوی او در شرائط مختلف باشد.که توسّل توحیدی را شامل میشود و امّا تعریف توحید و یکتاپرستی در قرآن و دوری از آن به شکل ضمنی تعریف شرک را در عمل به دنبال دارد زیرا راه شناختِ مفهومیِ حدود چیزی شناخت متضاد آن است یا " تُعرف الاشیاء باضدادها"
شرک : عبارت است از "عقیده به اینکه، درخواست مستقیم از خدا و یا اینکه توکّل تنهای بر او به کل یا در مواردی عقیم است " این عبارت یعنی قدرتی، به جسمی و یا مکانی و یا موجود زنده ای و یا روح مرده ای از طرف خدای یگانه داده و تفّیض شده است که همواره و یا در موادری( با انجام عبادت، درخواست ، نذر) مستقلا باعث نزدیکی به خدا یا برآوده شدن حاجات وتغییر شود.به بیان ساده چیزی را در آفرینش یا در عبادت با خدا شریک گرداندن، شرک گویند.
با دقّت در آیات قرآن و تاریخ در میابیم که همواره دو نوع شرک در بین مشرکین بشر موجود بوده و هست و خواهد بود. نوع واضح آن شرک چندخدایی (درآفرینش) و نوع پیچیده آن شرک در پرستش خداست و بدین جهت پیچیده است که میتوان آن را به شرک "اکبر و اصغر" یا "جلی ّ وخفی" یا "نظری و عملی" یا نامهایی دیگر تقسیم بندی کرد.به شخصه نامگذاری وهّابیان را به اکبر و اصغر میپسندم امّا با استدلالات ناقص و یکسویانه به آیات متشابه قرآن بدون توجه به آیات دیگر و تفکر در آنها، فتوای به مباح شدن خون و مال مشرک اکبر میدهند که در ابتدا دور از عقل و مخالف آیات بسیاری از قرآن خصوصا عبارت" مَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ " در آیه قصاص194 سوره بقره است شرک اکبر همان عقیده یکتاباوری اوّلیه امّا مشرکانه ی کافران زمان پیامبر اسلام است و شرک اصغر تنها در عمل است و شامل انواع رفتارهای ریائی که در زیر تنها نامی از آنها آورده ام امّاعقیده ی عاملش کاملاً موحّدانه است.( مبتلای به ریا عقیده دارد که خدا یکیست و یگانه است یا در عربی واحد و احد) و از لوازمش ، صفات زشت انسانیست: نوکری ، بردگی ، مزدوری ، خود فروشی ، تابع محض نظام انسانی خاصی شدن، فرقه گرایی، خود استحماری، چاکرمنشی ، چاپلوسی ، ذلّت ، بله قربان گویی، گزاف گویی و... همه از مظاهر روحیه و گفتار و کردار ریاکاران است.
شرک اکبر در پرستش:
همواره یکی از دلائل مشرکان که غیر خدا را می پرستند، تقدیس خداست .می گویند خدا به قدری بزرگ و با عظمت است و ما به قدری کوچک و ناچیز هستیم که عبادت
کردن ما نسبت به خدا اهانت است یا غیر قابل انجام است. بنا بر این ما خدا را عبادت نمی کنیم ! خدائیان ، بتان ، طاغوتیان راعبادت می کنیم مظاهرقرآنیش:
1-3 قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَا إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿85﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿86﴾ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾ قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾ سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ﴿90﴾ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿91﴾ المؤمنون
4- قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴿31﴾ یونس
5- أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ ﴿3﴾ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿4﴾ زمر
البته آیات دیگری نیز شاهد این نوع از شرک است و امّا شرک چندخدایی همچون آفرینش الهه های یونان، شرک بدتر و پیچیده تری است.
شرک اصغر در پرستش: نمونه ای از آیات که البته در حالت حادّ آن شامل شرک اکبر و توسّل شرکی کامل به شخص طغیانگر میشود.
- أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلاً ﴿51﴾ نساء
- أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن یَکْفُرُواْ بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِیدًا ﴿60﴾ نساء
- وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ﴿36﴾ نحل
آیا تنها بروز رفتارشرکی نشانه مشرک بودن انجام دهنده ی آن است ؟ پاسخ وهّابیان: آری پاسخ سنّیان غیروهابی و شیعه و صوفی و...: نه اگر عقلاً لازمه اثبات هرعمل یا رفتار سه عنصرسازنده آن است پس:
عمل شرکی =عقیده شرکی + نیّت انجام عمل شرکی+ بروز رفتار شرکی (گفتاری یا کردای)
معیار خدا ومنصفانه بشری نیّت متوسّل است!
1-خدا در دو جا عبارت" لاَّ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِیَ أَیْمَانِکُمْ" را آورده و آیه " لاَّ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِیَ أَیْمَانِکُمْ وَلَکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ ﴿225﴾بقره، نشان دهنده ی مبنا بودن آنچه قلب یا نیّت و منظورِ متوسّل از رفتارش است را تایید میکند.
خدا گناهان کسانی که نیّت اصلاح و توبه از اعمال گذشته را دارند به نیکی تبدیل میکند.
2- وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا ﴿68﴾ یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا ﴿69﴾ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ﴿70﴾ فرقان
گروهی از یاران پیامبر وسیله رفتن به جبهه نداشتند، لذا ناراحت و گریان بودند.
3- وَجَاء الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرَابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿90﴾ لَّیْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿91﴾ وَلاَ عَلَى الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّواْ وَّأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلاَّ یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ ﴿92﴾ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیَاء رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ﴿93﴾ یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَکُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِکُمْ وَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿94﴾ توبه
معیار محاسبه ای خدا بر سیطره او به نیّت های پیدا و پنهان ماست.
4- قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿29﴾ آل عمران
5- از نظرروایت پیشگان نیزعبارت" انّما الاعمال بالنیّات" و مشابهاتش هم در جوامع شیعه و هم سنّی موجود است و فرقه وهّابی نیز آن را تایید میکنند.
حال با توجّه به عنصر نیّت، چهار حالت زیر اتفاق میافتد
|
(عقیده یا نیت شرکی ) + بروز ظاهری رفتار شرکی = توسّل شرکی 1 |
(عقیده یا نیت توحیدی ) + بروز ظاهری رفتار توحیدی = توسّل توحیدی 1 |
|
(عقیده یا نیت شرکی ) + بروز ظاهری رفتارتوحیدی = توسّل شرکی2 |
(عقیده یا نیت توحیدی ) + بروز ظاهری رفتارشرکی = توسّل توحیدی 2 |
نمونه ها :
توسّل شرکی(1) : خود تقسیماتی دارد به اشیاء یا اماکن : بت پرستی و... به زندگان: شیطان پرستی، جن پرستی، نمرود پرستی و... به مردگان
توسّل شرکی(2) : انواع ریا کاری
توسّل توحیدی(1): انواع مظاهر توحید خالص
توسّل توحیدی(2): از نمونه های گفتاری این شعر مبالغه ای است.
- یامن هو ذکره شفاء عباس است یامن هو اسمه دواء عبّاس است
کعبه است حسین و کربلا هم قبله از روز ازل قبله نما عباس است
- خود آقا حاجتمونو میده !
- آقا میدونه حاجت من چیه !
در حالی که صاحب این گفتار شاید به آیات زیر و آیات دیگری از این دست عقیده دارد که پیامبرنیز همچون همه آدمیان ازغیب به جزوحی بی اطلاع بود.ولی شاید همچون برخی روایت زدگان بدترازعامی شیعه نیز به روایاتی مخالف قرآن تمسّک میکنند!
1- عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا ﴿26﴾ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴿27﴾ لِیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا ﴿28﴾ جن
2- هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿22﴾ حشر
3- قُل لَّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ﴿65﴾ نمل
4- وَلاَ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللّهُ خَیْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ إِنِّی إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿31﴾ هود
5- قُل لاَّ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ ﴿50﴾ انعام
6- قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿188﴾أعراف.
در حالی که میدانیم "لو" در قرآن با فعل ماضی به معنی " به فرض محال" استفاده شده است همچون " لو انزلنا هذا القران علی جبل ..." و آیات دیگری از این دست
- کسی را غیر از خدا و تو ندارم یا اینها همه از برکات تو و خداست
جالب اینکه وهّابیت از جمله هایی همچون این دو جمله هم نمیگذرد و در فتاوایشان گفته اند که باید جملاتی معادل این جملات گفته شود که ظاهر شرکی نداشته باشد (درحالی که در تمام زبان ها آرایه ایهام خصوصاً مجاز کاربرد دارد.)
البته مباحث مهم مرتبط با این عنوان کلی نیاز به زمان و حوصله ای جداگانه دارند برای نمونه:
1-آیا مرده ها صدای زنده ها را میشنوند و میتوانند پاسخ دهند؟ پاسخ وهّابیان: هرگز پاسخ سنّیان غیروهابی و شیعه : بله
2-آیا پیامبر و ائمه شاهدان اعمال بوده اند و هستند یا این موضوع به آخرت مربوط است؟
وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿105﴾ توبة
3- خرافات و رفتارهای بی فایده در تبرّک و نذر الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿104﴾ کهف
4- آیا در این دنیا کسی میتواند ثواب عمل خود را به مرده یا زنده ای تقدیم کند؟ برسه به روح فلانی!!!
5- آیا عقیده شرکی علاوه بر روح جسم انسان را نیز آلوده میکند! (فرق بین نجَس و نجِس)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ ... (28) توبه
منبع اصلی در جرح و تعدیل قرآن و در حاشیه آن منابع مورد استفاده شیعی:
1- توسّل حاشیه ای بر توکل سخنرانی دکترمحسن کدیور
2- استفتائات از دکترمحسن کدیور
3- وهّابیان علی اصغر فقیهی
4- تبرک و توسّل جواد محدثی
منابع مورد استفاده وهّابی:
1- پناهگاه توحید عبد العزیز بن باز، محمد صالح العثمین ترجمه: اسحق بن عبدالله العوضی
2- ثلاث رسائل فی التوحید محمد بن سلیمان التمیمی
3- حقیقت توحید از دیدگاه ائمه محمد سالم الخضر ترجمه :اسحاق دبیری
4- فتح المجید (شرح کتاب التوحید محمد بن عبدالوهّاب) عبدالرحمن بن حسن آل شیخ
5- فتاوی علماء البلد الحرام (فتاوی شرعیه فی مسائل عصریه) خالد بن عبدالرحمن الجریسی
6- 50 سوال و جواب در یگانه پرستی انتخاب و ترجمه از "الدررالسنیه فی الاجوبه النجدیه" اسحاق دبیری
7- توحید صالح بن فوزان بن عبدالله الفوزان