1-حتی مفاهیم و براهین ملموس واضح ، عیان را هم جهت اینکه نشان دهد نسبت به هر نقد و موضوعی راه یستمعون القول(آزاد اندیشی) را رعایت میکند و بی تعصب و جمود و پیش فرضی قضاوت میکند(یعنی عادلانه) در متن گفتارش بیان کرده سپس نقد میکند(نمونه پاورقی ترجمان قرآن صفحه 21 آیه 138)
2-شجاعت و صلابت ، از خود گذشتگی، محافظه کارو مصلحت اندیش نبودن در ابراز حکم خدا ، سستی نکردن
3-لفاضی نمیکند و قدرت تلفیق و ترکیب مسائل را بسیار بیشتر از دیگر فقها داردبرای کلمات و جملات ارزش قائل است و الفاظ و جملات مشابه و مترادف را تنها برای اینکه به کتابش حجم دهد در کنار هم نمیچیند.
4-موضوعات و اقوال را سنجیده و آنها را بر پایه های مستحکم قرآن میچیند در واقع نمونه مردی است که دینش را با ساسله مراتب و اصول میشناسد و اصول گرای قرآنی به معنای کامل کلمه است و این بزرگترین حسن ایشان است.
|
 | در تکریم استادم آیت الله دکتر صادقی: ای استاد اینکه تو بر این نکته (آن نکته: میزان قرار دادن اصل که همان سنجش تمام ظن ، گمان ها با قطعی که کلام الله نص صاحب عصمت است) تاکید داری و پایه عقلانی و علمی تو آن است و کسانی که بظاهر فکر میکنند (آن ظاهر: به عقل و افکار ناقص و ناقض بشری همان فلسفه(قیاس استحسان استصلاح)، به اجماعات که گاه نیز خیال و وهم کاشفیت از قول معصوم درباره اش دارند! چه بدتر شهرتها، ضرورتها ،و ها های بشری) راه برتر از تو را پیموده اند گاه میگویند این نکته تفسیری است نه فقهی!(عجبا در تضاد فقه و تفسیر مگر چند گونه تسلیم و اسلام داریم؟!!!) به عبارتی میگویند کلام خدا را در این مقال به کنار بگذارکه آن تخصصی جدا و این تخصصی جدا به نام فقه و اجنهاد از کتب است! و بقول تو استاد که چه خوب گفتی جای کتبشان در شط فرات است نه کتابخانه ها اینان قیل و قال ها را سر دست گرفته اند وقال الله ،احسن الحدیث (الله الذی انزل احسن الحدیث)را بر زمین گذاشته اند. (وقال الرسول یا رب ان قومی اتخذواهذا القرآن مهجورا * و پیامبر گفت:"پروردگارم!قوم من بی گمان این قرآن را بس دور و مهجور بر گرفتند."1) پس اینان فاسقان ظالمان کافرانند.2 و آن گروهشان که کتمان نیز میکنند ملعونان و لعنت شدگان .3 حال بقول علامه طباطبایی"علوم حوزوی به گونه ای تنظیم شده اند که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارند...اگر اهل عبرتی عبرت بگیر"4 و اگر باز هم دقیقتر بنگریم گفتار و نقد تو هچون تیری است بر قلب پایه های ظلم ، تحجرو جمود ترسایان از مردم و حال به چشم دیدم که گفتارت مزاحم مرجعیت ها ، سهم امام ها و مفت خواری های این گروهی است که داعیه نیابت تبیین کننده کتاب خداوند در روی زمین را دارند0 ************************************************************ 1- فرقان30:25 ع ط 362 2- مائده 44، 45 ،47 3- بقره159 4- تفسیر المیزان فارسی 40 جلدی ج10 ص 117 و 20 جلدی ج 5 ص450 |
|
|
|