یکسانی ها و برابری های انجیل و قران آنچنان زیاد است که تحریفات انجیل هرچند برای بدست آوردن زر و زور بوده است را در خود محو میکند و با یک بررسی ساده ناهمگونی ها و تحریفات قابل کشف است اما مصیبت اصلی ترجمه های غلط از آن است. حال اگر خدا در هر دو کتاب بر وحدت یکتاپرستان (هرچند امروزه کلیسا مداران آن را در سه صورت میبینند) تاکید میکند چرا ما بر طبل تفرقه بکوبیم؟!!
نمونه های صریح:
1- متی 5:5
خوشا بحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد.
انبیاء ﴿105﴾
وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ
2-متی 5: 17-20
گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم
. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم.(تحققشان بخشم)
زیرا هر آینه به شما می گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.
پس هر یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. اما هر که بعمل آورد و تعلیم
نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد
زیرا به شما می گویم، تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل خواهید شد.
النساء 26
یُرِیدُ اللّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَیَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ وَیَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿26﴾
3- متی 5: 22
لیکن من به شما می گویم، هر که با برادر خود بی سبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هر که برادر خود را (راقا) گوید، مستوجب قصاص باشد و هر که احمق گوید، مستحق آتش بود.
البقره ﴿104﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ
الاحزاب 70 و 71
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ﴿70﴾ یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ... 71
4- متی 5: 27-30
شنیده اید که به اولین گفته شده است زنا مکن
لیکن من به شما می گویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است.
پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهّنم افکنده شود
و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی از اعضای تو نابود شود، از آنکه کل جسدت در دوزخ افکنده شود
الاسرا ﴿32﴾ وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً
النور ﴿30
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
نمونه یک شخص دین زده ی کافر که چنین می اندیشد
من به چنین دینی کافرم!
اگر زن، شوهرداری چون حق طلاق ازآن زن نباشد و از جهنم تحجر شوهرش گریزی نداشته باشد، از بی مهری و ظلم شوهر متحجرش با مرد دیگری رابطه برقرار کند، حکم شرعی اش سنگسار است!، اما مردی، که او را شلاق زند و سنگسار کند و دختر بچه ای ۹ ساله به حجله برد و همسرش را به خاطر اختلاف خانوادگی کتک زند و خانه ای چون روسپی خانه ای شخصی با ۴ زن به عنوان چند همسری برپا کند و زنان بی شمار صیغه کند که با پرداخت مبلغی پول برای مدتی روسپی او باشند... و هر زمان که اراده کند به نام تمکین به زنانش تجاوز کند و زنان زیبا را در گونی های حجاب سیاه اجباری بپیچد و اگر یکی از زنان از ظلم بر او رفته سر به نافرمانی بردارد چون به دادگاه پناه برد شهادتش نصف مرد اعتبار داشته باشد و قانون پناه او نباشد و چون به نافرمانی ادامه دهد پس شوهرش او را بکشد و
دیه ای کمتر از سمت چپ آلت تناسلی خود بپردازد...و بعد از اینهمه ظلم و ستم آن مرد تنها احکام شرع را به جا آورده باشد!...پس من به چنین دینی کافرم!.
پاسخ :
من به
چنین دینی مومنم زیرا عاشق قران و پیامبر تعقل و رحمتش هستم در عصر غیبت سرورم
مهدی موعود ، مقام عظمای ولایت خاصه مطلقه نائب بر حق امام زمان یعنی: قران حکیم
امام و مولی من است
جانم فدای قران
اما جوابی مختصر به افکاری پریشان:
1-به چه دلیل دینی که مخالف با کتاب قران ما مسلمانان
نباشد حق طلاق با مرد است؟ این مطلب را بخوانید: "زن هم حق طلاق دارد!"
http://www.albalaq.com /post/69.htm
2- زنی که نمیتواند وهم نمیگذارند مسئولانه و آزادانه طلاق
بگیرد(هر چند غیابی) پیش از آن جدایی و طلاق عاطفی پیدا کرده رابطه جنسی او با مرد دیگر در صورت
ازدواج مجاز است و چرا نباشد؟
3- سنگسار اولا برای تحقیر است و نه به کشتن دادن شخص و
مرگ نباید اتفاق بیفتد ثانیا 4 نفر عادل باید با چشم داخل شدن را تماشا کرده باشند
و با فیلم و تصویر و صدا اثبات نمیشود کجای جامعه ایران یک مرد زناکار + چهار مرد
تماشاچی عادل و حاضر به شهادت! در یک محیط عمومی یا خصوصی جمع شده اند؟
4- سن ازدواج بستگی به بلوغ همه جانبه دارد درست است که
18 سال براساس روایات مسلمانان و پذیرش جامعه مسیحی یهودی سن اتمام شکل گیری عقل و
شخصیت است. اما بلوغ عقلی و نه تجربی - شخصیتی!
قبل از آن اتفاق میافتد. اینکه دختری در جامعه آمریکا در
7 سالگی با رضایت خود مادر شد چه منافاتی با بلوغ و ازدواج داشت که حالا در جامعه
مسلمانان دارد؟ اصل رضایت طرفین و بلوغ همه جانبه جنسی - عقل حسن و قبحی - و برای
پسران مادی است.
5- چطور شما بدون اطلاع دوستانتان هم زمان با چند دختر و
زن شوهردار و بی شوهر دوست میشوید محدود و نامحدود ،اما در عین حال ما براساس
دینمان در جامعه ای مثل عربستان با اجازه همسرانمان تا 4 نفر دائم و بیشمار موقت
با شرایط انسانی اسلامی مجاز به ازدیاد نسل و لذت نباشیم؟ چطور شما دوست دختر
بیچاریتان را به قصد رابطه جنسی و گاه مالی فریب میدهید و پس از مدتی رها میکنید
اما عقد موقت مشروط و ثبتی قانونی الزام آور ما با رضایت دوجانبه روسپیگری و روسپی
پروریست؟
6- رابطه جنسی رابطه ای عاطفی جسمی است وصد البته اجبار
مرد بر زن قانویش به رابطه زناشویی حرام است کجای دین زیبای ما تمکین را معادل
اجبار یا تجاوز آورده؟
7- شما به کدام دین کافری نمیدانم چون در جایی از دین
خودم اسلام ندیدم که دستور به اجبار بر گونی مشکی بدهد بی ادبی دیندار و غیر
دیندار نمیشناسد مقاله من در همین مورد عدم اجبار را بخوانید"تصمیم گیری
درباره ی رابطه انسان و خدا، تنها با خداست و بس"
8- دیه و شهادت زن اگر نصف باشد با عدالت استحقاقی تعارضی
ندارد اما عقل فارغ از ادیان در برخی موارد به عدالت مساواتی نمی انجامد . برای
نمونه از موارد مهم عدم صحت عدالت مساواتی چنین است.
مگر در تقدم احساس و عاطفه بر عقل، زن و مرد با هم
برابرند که شهادتشان با هم برابر باشد؟ نصف بودن نشان دهنده این است که زن تقدماً
دوبرابر احساساتی تر عمل میکند اما در عقل کاملا با هم برابرند.
نصف بودن دیه نیز چنین پرسشی را پی می آورد
خدا میگوید: مردان قوام و پایه زندگی زنان هستندزیرا ...﴾
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى
بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ ...نسا 37
مگر قدرت مدیریت اقتصادی و کسب درآمد زن و مرد با هم
برابر است که دیه پرداختی به آنها نیز با هم برابر باشد؟ مگر جز این است که جدا از
برخی زنان مستعد و خاص، قدرت مدیریت کلی مردان و جز آن یعنی کسب درآمد و بخشش و
انفاقشان به دیگران بیشتر از زنان است؟
من مسلمانی و دینم از پدر و مادر نگرفتم و از سر راه
نیاورده ام. کالایی دارم ثمین که قدر آن را میدانم و به آن عشق میورزم اما کافر
همه را به کیش خویش پندارد والسلام علی من اتبع الهدی.
پاسخ دوم و نتیجه اش حذف از گروه :
از تهمت و توهین ، فحاشی و احساساتی شدن هیچ گفتگویی به ثمر نمینشیند. لااقل همچون سران کافر و کلمه پرطمطراق آتئیستتان چون دکتر مسعود انصاری یا شجاع الدین شفاءو... مودبانه نظرات را رد یا قبول کنید. من حداقل براساس قران و روایات بر این باور هستم که قدرت مطلق جهان یعنی نظام سرمایه دار صهیونیستی فراماسون و فریفتگانش شما هستید و خواهید بود و تا مدتهای مدید تا ظهور حضرت عیسی مسیح ع و مهدی موعود حجه ابن الحسن کفر بر ایمان غالب خواهد بود. و قدرتهای کابالایی شیطانی به مرکزیت انگلیس اسرائیل آمریکا بر ما شما و بر ما تسلط خواهند داشت. در حال حاضر (در غیبت ولی امر حضرت بقیه الله )شخصا نه اعتقادی به دولت دینی دارم و نه از هرگونه دین دولتی حمایت میکنم! حقیقت ادیان الهی، که همه سر منشا واحدی دارند که در حضور متولیان حقیقیشان یعنی پیامبران و 12 امام پاک ظهور میکنند. پس " فرهنگ انتظار "ایجاب میکند قائل و ملتزم به نوعی قدرت مشروطه سکولار مردمی باشیم که حقوق همگان را زیر پرچم خود بدون تعرض به یکدیگر حفظ کند. وضد ادیان یا برتری دهنده ادیان و حتی کفر بر هم نباشد .
http ://www.lforghan2.blogsky.com/1 391/03/24/post-51
نمونه ها
1: متشرعه اسلامی اعم از سنی و شیعه در جواب جوانان مشتاق به اسلام امّا سرخورده از وجود و وجوب تقلید با سوال اعتراضی میپرسند: چرا به ما میگویند تو نمیتوانی همه چیز را بدانی و باید مرجع تقلید داشته باشی مگر ما نفهم هستیم و مگر ... ؟ آیا مردم را جاهل و بی سواد می دانند ؟ آیا همین نکته باعث نمی شود قشر تحصیل کرده هرگز سراغ تقلید نرود ؟ تقلید، پذیرفتن بدون دلیل است، و عقل انسان چیزی را بدون دلیل نمی پذیرد
به آنها عموما جوابی اینچنین میدهند:
مثلا یک مهندس متخصص را فرض کنید که بیمار می شود . او برای درمان بیماری خود یا باید خود شخصا به تحصیل علم پزشکی بپردازد، یا تمام آرای پزشکان را مطالعه کرده، و به گونه ای عمل کند که بعدا پشیمان نشود، و یا به یک پزشک متخصص رجوع کند .
راه اول او را به درمان سریع نمی رساند . راه دوم نیز بسیار دشوار است، و او را از کار تخصصی خود، که مهندسی است، باز می دارد . لذا او بی درنگ از یک پزشک متخصص کمک می گیرد و رای او را عمل می کند .
او در عمل به رای پزشک متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آینده و احیانا سرزنش دوستان نجات می دهد، بلکه در اغلب موارد، درمان نیز می شود . مکلف نیز در عمل به رای مجتهد متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آخرت و عذاب الهی نجات می دهد، بلکه به مصالح احکام شرعی نیز دست می یابد .
اما...