قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

در پاسخ به یک دوست در مورد نماز

دوستان ، من را روشن کنید .
این سبک و سیاق نماز خواندن ما - شیعه - از کی به این ترتیب درآمده است؟ این که دست هامان باز باشد یا قنوت بگوییم و خیلی تفاوت های دیگر که با شیوه ی نماز خواندن اهل سنت داریم از کجا و کی به این شکل درآمده؟ آیا شیوه ی اورجینال شیوه ی ماست یا اهل سنت؟ آیا بعد از امام صادق این اتفاقات افتاد ؟ آیا این شیعیان بودند که روش نماز خواندن خود را عوض کردند و سنی ها به روش خود باقی ماندند یا بر عکس بوده است؟ اصلا آن ها چرا دست خودرا می بندند؟
این سوال ها ذهن مشوش من را درگیر کرده است. . . . 

پاسخ:
 بدعتها و کجروی های بسیاری در رابطه با نماز اتفاق افتاده که نیاز به تحقیق وسیع و اجتهاد قرآنی و روایی در کتب دارد امّا اگر حقیقتا این سوال ها ذهن شما را درگیر و  مشوّش کرده باید شخصا شروع به تحقیق کنید کسی که تفحص از نظرات میکند باید اسناد  دینی مختلف را نیز بررسی کند وگرنه با فتواها و نظرات پراکنده ذهن پویا آرام نمیگیرد.
حدوداً 10 سال پیش در 18 سالگی به اتفاق جمعی جوان به منزل مفسر پژوهنده آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی در قم رفتیم و ایشان به تک تک ما کتابش را با عنوان "نگرشی نو برنماز و روزه مسافران" هدیه کرد و آن روز آخرین نماز شکسته ای بود که خواندم چون در تهران دوبار کتاب را خواندم حقیقتا دیوار ذهنی اعتمادم به حوزه علمیه و عقائد رائج به شدت ترک برداشت و پس از آن با گفتگوهای بسیار با علما و مراجع قم و تهران درنظر مصمم شدم که نماز شکسته بدعتی تاریخیست و نه عقیده ای اصیل. بگذریم گذشته از دلائل که باید خوتان به دقت بررسی کنید. عناوین نظرات اختلافی ما با عموم از شیعه و سنی در مسائل نماز اینچنین است.
1- بدعت بودن شهادت سوم "اشهد ان علیا ولی الله" در اذان و اقامه (خصوصا به قصد اذان یا اقامه)
2- دروضوشستن صورت از بالا به پائین تنها مستحب ودردستها ازپایین به بالا یاعکس آن تفاوتی نیست وهر دوصحیحند.
3- شستن،مخالف عبارت "فامسحوا ..." وبدعت است .
4- درمسح پا باید تمامی فاصله نوک انگشتان تا برآمدگی روی پا (چه از بالا به پایین یا عکس آن) مسح شود.
5- علاوه بر نماز های واجب نمازجمعه با شرایطش ،عید فطر و قربان نیز واجبند.(نه مستحب)
6- معیار محاسبه نیمه شب ( برای آخروقت نماز عشاء) میانگین زمانی غروب تا طلوع آفتاب است (نه طلوع فجر)
7- بلند خواندن2 رکعت صبح و2رکعت اول مغرب وعشاء واجب نیست.وتمام نمازها را باید با صدای معتدل خواند.
8-  سنت مستحب اسلامی بر فاصله گذاشتن میان نماز ظهر با عصر و مغرب با عشاءست.
9- دست بردست گذاشتن و آمین گفتن بدعت است.وتکتّف به خوشایند عمر از رسوم ایرانی ساسانیان وارد نماز شد.
10- پس از سوره حمد باید دست کم 4 آیه از هرجای قرآن (به جز آیات سجده دار) و یا یک یا چند سوره را بخواند.
11- قرائت باید تنها براساس قرآن رایج باشد و مثلا خواندن ملک یوم الدین به جای مالک..باعث بطلان نماز است.
12- به غیرازهرآنچه قابل خوردن و پوشیدن است میتوان سجده کرد پس سجده بر فرش، موکت، زیلو، کاغذ مانعی ندارد.
13- کاستن از نماز در حال ترس و سفر تنها از کیفیت آن است و هرگز نباید از تعداد رکعات و کمیت آن کاست.
14- نماز جماعت با وجود شرایطش واجب است.(نه مستحب)
15- اگر در نماز جماعت صدای قرائت حمد و سوره امام را نمیشنود واجب خود حمد وسوره بخواند.

آخرین وقت نماز عشاء

دیدین که وقتی ساعت حدود 11:30 شب میشه مردم میگن ای وای نماز مغرب و عشاءم قضا شد!
براساس فتوای دکتر صادقی آخرین وقت نماز عشاء نیمه شب " إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ " است و این نیمه را ما بین غروب آفتاب تا طلوع آفتاب میدانند پس برای نمونه امروز شنبه 16 دی ماه از ساعت 17:5 غروب تا 7:15 طلوع آفتاب 14 ساعت و 10 دقیقه فاصله است که تقسیم بر دو میشود 7 ساعت و 5 دقیقه که اگر بعلاوه 17:5 کنیم .....17:5+ 7:5= 12:10 نیمه شب براساس فتوای دکتر حدودا 40 دقیقه نماز ما مقلدین ایشون دیرتر قضا میشه

ادلّه‌ی انحصار خاتمیّت وحی برای پیامبر اسلام

                               ادلّه‌ی انحصار خاتمیّت وحی برای پیامبر اسلام

ختم وحی, نبوّت و رسالت

کل شئون وحی رسالت و نبوّت و کلاّ وحی هدایت مکلّفان توسط خاتم رسولان و پیمبران حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) بر اساس ضرورتی روشن و غیر قابل انکار از ادلّه‌ی کتابهای آسمانی و خصوصاً آیاتی از قرآن و سنّت قطعیّه و پیامبر خاتم یافته است.

به منظور پایان دادن به دعاوی رسالت و نبوّت پس از حضرتش و مأیوس نمودن امیدهای کسانی از گذشتگان مانند غلام احمد قادیانی, علی محمد باب, حسینعلی بهاء و معاصرانی لبنانی و ایرانی و آیندگان که دعوی رسالت پس از رسول اسلام را داشته یا خواهند داشت نصوصی از کتابهای آسمانی به اختصار بنظر خوانندگان عزیز می رسد.
دلیل ما بر ختم وحی و ختم رسالت و نبوّت آیاتی چند از کتب آسمانی است که نمونه‌ای از آنها را بازگو می‌کنیم .
ابتدا در مورد وحی سخن را این گونه آغاز می‌کنیم که وحی دارای درجات و مراتبی است : اوّل وحی شیطانها به یکدیگر < شیاطین الإنس و الجن یوحی بعضهم إلی بعض زخرف القول غروراً> (انعام :112) شیطانهای انس و جن وحی می کنند بعضی بر بعضی دروغهای زینت‌‌یافته را از روی غرور . طبق این آیه کارها و اعمال شیطنت بار بی‌ارتباط با پیامهای شیطانی نیست . ادّعای دروغین وحی ربّانی خود یکی از مصادیق وحی و تلقین شیطانی است . چه بسا خود فرد گمراه بدلیل غوطه‌ور بودن در آن از آن آگاهی ندارد . < و هم یحسبون أنّهم یحسنون صنعا > ( کهف:104) و می پندارند که ایشان نکو کار را انجام می دهند.

دوّم وحی به جمادات مثل زمین < بأنَّ ربّک أوحی لها > (‌زلزال‌:‌5‌) که پروردگارت برای زمین رمزی در تکوینش قرار داده که بدینوسیله گیرنده صدا و سیمای اعمال مکلّفان است.

سوّم وحی به حیوانات مثل زنبور عسل < و أوحی ربک الی النّحل أن اتّخذی من الجبال بیوتاً و مما یعرشون > ( نحل:68) پروردگارت به زنبور عسل رمز داد که از کوه‌ها لانه‌هائی برگزین ... .

چهارم وحی خاصّ موضوعی به مومنین مانند مادر موسی . < و أوحینا إلی امّ موسی أن ارضعیه > (قصص:7) به مادر موسی وحی کردیم که موسی را شیر بده و ... .

پنجم وحی عام موضوعی به مومنین < إنَّ الذین قالو ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکه الاّ تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنّه الّتی کنتم توعدون > ( فصّلت:30 ) محققاً کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس پایداری کردند فرشتگان بر آنان فرود می‌آیند که ... . که از این مرحله تعبیر به وحی نشده بلکه به عنوان نزول ملائکه یاد شده است. این معیّت و تنزّل پی در پی ملائکه جهت همراهی مومنین با استقامت از رحمت عام و نوعی الهام الهی است . این گونه وحیها متقطّع نشده و احیاناً استمرار دارند چنانکه کلاّ از وحی احکام الهی جدا هستند .

کسانی از صاحبنظران مانند ابن عربی, شهاب الدین سهروردی, جنید بغدادی, عبدالقادر جیلانی و سایرین استمرار اینگونه وحیها را با وحی رسالتی و احکامی خلط کرده و التقاط نموده اند‌ . در حالیکه وحی رسالتی خاتمه یافته و سایر وحیها در شرایط خاص خود استمرار دارد که در جای خود بحث شده است.

ششم وحی نبوءَت که اوّلین رتبه گیرندگی وحی احکام است بدون رسالت در فرستندگی آن مانند لقمان که تنها رسول خود بود و رسالتی برای ابلاغ به دیگران نداشت.

هفتم وحی رسالتی یعنی مأموریّت و رسالتی است از طرف خدا برای فرستادن و ابلاغ احکام به دیگران اعم از وحی مستقل چون وحی پیمبران اولوالعزم با وحی حاشیه‌ای مانند وحی بر رسولان دیگر که تکرار همان وحیهاست.

و به طور کلی رسالت همچون نبوءَت و نبوّت و کلاًّ وحی هدایت مطلق و معصوم برای کلّ مکلّفین توسط خاتم المرسلین و النبیین تا یوم الدین به دلیل قرآن و سنّت قطعیّه و آیاتی از کتب پیمبران پایان یافته است. درست است که رسالت اعم است از نبوّت و نبوّت رفعتی است در رسالت , ولی آیاتی چند هر دو را به وسیله‌ی حضرت محمد(ص) خاتمه یافته می داند:

ادامه مطلب ...