ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
۱. فلسفه اطاعت از دید من باید متناسب با یک معامله معرفتی یا مادی و یا یک پیمان دو طرفه بر دریافت ارزش از شخص مطاع در برابر اطاعت از او توسط شخص مطیع باشد حالا چه این ارزش نفقه، وحی،الگو بودن رفتار پیامبر، اجرت العمل کارگر باشد همه اینها ارزش هایی معین و محدود هستند
و چون هیچ معامله یا پیمانی مطلق نیست پس هیچ فرمان پذیری هم مطلق نیست پس اطاعت محض برای ذهن من هضم نمیشود.
۲. در میان ما انسانها اطاعت از خدا مطلبی سخت مشکوک است زیرا فرقه ها و مذاهب مسلمان حقیقت را نه به واسطه مقایسه آیات قرآن با یکدیگر و راه استدلال کلاسیک منطقی که بواسطه قبول داشتن یا نداشتن شخصیت افراد و گروه ها در دل تاریخ جستجو میکنند. و در اغلب موارد ما مسلمانان را به دشمن هم بدل میکند. اطاعت از شوهر در پیمان زناشویی به علت پرداخت نفقه هم در فرهنگ زن سالار ایرانمان کمی و فقط کمی وضوح دارد ! اطاعت کور از پدر و مادر از برساخته های فرهنگ یکه سالاری است که گرچه در روایت ها با برداشتهای خاص نشانه دارد ولی در قرآن اثری ندارد جز آنکه بندگی غیر خدا در کنارش آمده و از آن نهی شده است
وامّا
اطاعت از پیامبر
نخستین اطاعت از بشر است که در کنار اطاعت خدا آمده است. این اطاعت در فرهنگ عمومی مذاهب اسلامی با اطاعت خدا یکسان فرض شده که جای تاملاتی دارد! اگر اطاعت از پیامبر همچون خدا اطاعت محض است چرا خدا او را بشری مثل ما نامیده است مگر آنکه بر او وحی میشده است. آیا خطاهای ناخواسته بشر پلیدی است که زیر مجموعه واژه رجس در آیه تطهیر باشد؟! اگر خطاء را رجس بپنداریم آیا این رجس نبود که پیامبر با اطلاع و علم به آینده با عایشه ازدواج نمود که از لباس پوشیدنش تا ایجاد جنگ جمل و دروغ بستن به او جملگی رفتارهایی داشت که پیامبر را آزار میداد. اگر اطاعت از پیامبر محض بود پس چرا به دستور عمومی خدا باید با یارانش مشورت میکرد؟! آیا یارانی از پیامبر که در شور نظری غیر از نظر او را داشتند مرتکب معصیت میشدند!!! آیا وحی در خدمت نوع بشر تا ابد است یا وحی برای پاستوریزه کردن زندگی شخصی محمد ص هم برای بیست و سه سال در خدمت او بوده است؟!!! آیا محمد در خدمت وحی است یا وحی در خدمت لحظه به لحظه محمد ص ؟ آیا نظرات شخصی محمد ص در زندگی عادیش ارتباط با رسالت او داشت یا ابلاغی آشکار (بلاغ مبین) بود؟!!! (وَأَطِیعُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِیعُوا۟ ٱلرَّسُولَۚ فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَـٰغُ ٱلۡمُبِینُ)
[سوره التغابن 12]
همچنین استدلال بر آیه ۲۱ احزاب
لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةࣱ لِّمَن کَانَ یَرۡجُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡـَٔاخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرࣰا)
[سوره اﻷحزاب 21] زمانی میگوییم در چیزی ، چیزی هست یعنی هرگز تمام آن چیز مورد نظر نیست حرف "فی" در اینجا نشان میدهد تنها بخشی از رفتار پیامبر قابل الگو برداری است و دیگر بخشها رفتار شخصی اوست و ارزش الگوبرداری ندارد پس اطاعت محض نداریم در ثانی الگو برای ایده گرفتن و اقتباس کردن است نه آنکه عین همان را اعمال کنیم از این جهت نیز الگوبرداری به معنی اطاعت نیست و زمانی که نباید مطیع محض شخص اسوه عالم انسانی بود پس هیچ گروه و شخصی ارزش اطاعت محض را ندارد.