قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

گویایی در احکام پویایی در موضوعات

گفت وگو با آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی:
گویایی در احکام پویایی در موضوعات

سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷ - 30 December 2008

آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی از مراجع تقلیدی است که سبقه حوزوی و دانشگاهی را با هم دارد و چنان که رسالاتش نشان می دهد، اعتقادی جدی به نوآوری در فتاوا دارد. اما هر نوع نوآوری را تایید نمی کند و شدیداً تاکید می کند نوآوری باید در چارچوب قرآن و سنت قرار داشته باشد. از آنجا که در مباحث فقهی همواره روشن شدن ریشه های بحث ضروری است، مبحث از مقایسه بیانیه حقوق بشر و اسلام به آنجا می رسد که وی برای ما از انواع فقه سنتی، فقه پویا و فقه گویا سخن گفت. در مقابل فقه پویا که به اعتقاد او هم در موضوع و هم در احکام نوآوری می کند، وی موضعی جدید و جدی تر با اتکا بر قرآن کریم اتخاذ کرده که آن را فقه گویا می نامد به این معنا که حکم قرآن گویا است و این گویایی برای همیشه است. «احکام خدا گویا و ثابت هستند الی یوم القیامه.» با این وصف و نیز تاکیدی که صادقی تهرانی بر ثبات احکام دارد تنها جایی که برای نوآوری باقی می ماند نوآوری در موضوعات است ولاغیر. در ضمن درس های خارج وی تنها درس تفسیر قرآن است که طلاب و شاگردان وی به صورت رساله عملیه درآورده اند.

-به بهانه انتشار کتاب حق الناس آقای کدیور خدمت تان رسیدیم تا با کمک شما به بررسی نقاط افتراق و نیز شباهت ها بین دیدگاه اسلام و بیانیه حقوق بشر بپردازیم. به نظر شما آیا اساساً لزومی دارد به فکر راه حلی برای این نقاط تعارض باشیم یا خیر؟

بشر من حیث بشر بودن، منهای دین و به علاوه دین دارای ابعاد گوناگون است. در برخی ابعاد کل بشر اتفاق دارند مثل حسیات مطلقه ، عقلیات مطلقه و فطریات مطلقه و نیز حقوق فردی و اجتماعی. حقوق بشر یا حقوق آزادی مطلق است یا آزادی مقید. حقوق آزادی مطلق در بشر انحراف کلی است و مورد تایید نیست. بشر آزاد نیست تا برخلاف عقل و فطرت عمل کند. اسلام در بعد عقلانی، فطری، شرعی و در بعد کمال آزادی داده و در غیر اینها آزادی بشر را عین اسارت می داند. اسلام در بعد قرآنی هم آزادی را تایید می کند. آزادی در امور فردی و اجتماعی بر مبنای عدالت و فضیلت و طبق نص قرآن کریم صحیح است.

-آیا ضرورتی دارد که با این توصیفات ما بخواهیم اسلام فعلی را با موارد بیانیه حقوق بشر سازگار کنیم؟

همخوانی دو بعد است. همخوانی مثبت داریم و همخوانی منفی. آنجا که همخوانی مثبت وجود دارد اسلام هم در بعد قرآن و سنت تکمیل کننده حقوق بشر است. یعنی اگر فکر بشر درست گام بردارد به وسیله وحی قرآن تکمیل می شود. در غیر این صورت قرآن آن را نفی می کند. وحی قرآن در کل زمان ها اصالت و قطعیت دارد... اما اسلامی که ما داریم کاملاً طبق قرآن نیست. متاسفانه شیعیان و سنی ها درجاهایی در محوریت قرآن اشتباه کرده اند. اسلام شیعیان و سنی ها اسلام ناب محمدی نیست و حتی فقهای شیعه و سنی نزدیک به 500 فتوا دارند که مطابق قرآن و سنت نیست. من این 500 فتوا را استخراج کرده ام.

-به نظر شما در اسلام چیز معینی به عنوان سیستم حقوق بشر مدون شده است یا این ماییم که درصدد تدوین آن هستیم؟

به صورت مدون وجود دارد. آیه 30 سوره روم به فطرت انسان اشاره می کند و او را مامور می کند که بر مبنای فطرت نظر بدهد. این فطرت مقدمه یی است برای فهم اسلام. منتها باید درست گام بردارد و بدون دخالت شهوات و به طور معصومانه نقش خود را در فهم دین ایفا کند. اسلام فطرت را اولاً و عقل را ثانیاً دلیل قرار می دهد برای دستیابی به اسلام صحیح.

-آیا ما قادریم از اسلام چیزی شبیه به مانیفست حقوق بشر استخراج کنیم؟

قرآن تبیان لکل شی است و همه نیازهای بشری را از هر جهت بیان کرده است. قصور از ما است و ما در احتیاجات بشر به غیر قرآن نیاز نداریم. در واقع به جز قرآن پناهگاهی نداریم. اسلام دینی است کامل. پس هرگونه استخراج جدید باید بر مبنای قرآن باشد. نیازهایی هست که بشر خودش می تواند رفع کند. قرآن این نیازها را رفع می کند در تمام ابعاد انسانی قرآن فضائل را امر کرده و رذائل را نفی می کند.

-شما در صحبت هایتان به فضیلت اشاره کردید، آیا در جامعه اسلامی چیزی به عنوان طبقه بندی اجتماعی وجود دارد یا خیر؟ اگر پاسخ تان مثبت است مبحث فضیلت در این طبقه بندی چه جایگاهی دارد؟

ما سه مبنا داریم، مبنای فضیلت، مبنای رذیلت و مبنای نه فضیلت نه رذیلت. رذیلت یا حرام است یا مرجوع. فضیلت یا واجب است یا مستحب اما قاعده کلی قرآن حلیت همه چیز است «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً» مگر آنکه قرآن برایش نسخه یی تجویز کرده باشد مثل دزدی و زنا که حرام است. طبقه بندی وجود ندارد. در بعد عدالت اسلامی همه یکسانند. از نظر تقوا طبقاتی داریم. تقوا همان پرهیزگاری از جهالت و نادانی است و اینها دارای مراتبی است؛ هم فضیلت و هم رذیلت.

-آیا در جامعه اسلامی مسلمانی و نامسلمانی طبقه بندی به حساب نمی آید که به دنبالش حقوق و تکالیفی تعریف شود؟

مسلمان بودن تقوا است و کفر بی تقوایی. حقوقی هم برای مسلمانان ایجاد می کند مثلاً در شهادت شاهد باید مسلمان باشد و عادل یا مثلاً خون بهای مسلمان و غیرمسلمان فرق می کند.

-با این حساب به نظر شما آیه شریفه «جعلناکم شعوبا و قبائلاً لتعارفو» با بحث حقوق و تکالیف غیرمسلمین نسبتی پیدا می کند یا خیر؟

تعارف یعنی شناختن. شعوب و قبایل با هم معارفه می کنند و این معارفه اولاً بر مبنای فطرت، ثانیاً عقل و ثالثاً بر مبنای قرآن است. تعارف یعنی هر کس در مرتبه یی قرار دارد؛ بالا، وسط، پایین. افراد در بعد مصلحت بشری با هم تعارف می کنند.

-اگر بخواهم واضح تر بپرسم سوالم این است که غیرمسلمان باید در جامعه اسلامی جزیه بپردازد، در ازای جزیه چه حقوقی دارد؟

آزادی. مسلمان مالیات می دهد اینها باید جزیه بدهند. در ازای جزیه حکومت اسلامی جان، مال، حیثیت و آبروی غیرمسلمین را حفظ می کند. اما این آزادی شامل تبلیغ نمی شود فقط در امور انسانی آزادی هست. آزادی در امور عادلانه و فاضلانه صحیح است، نه اموری که برای مسلمین انحراف ایجاد کند.

-بحث حجاب غیرمسلمین در فقه چه جایگاهی دارد؟

زیستن غیرمسلمان باید مسلمان وار باشد. حجاب در انجیل هم هست. کسانی که مسلمان نیستند باید مسلمان وار زندگی کنند مثلاً مرد و زن نباید زنا کنند.

-تفاوت بین شهادت زن و مرد در دادگاه هم از فضیلت سرچشمه می گیرد؟

چون اصولاً مردها از نظر فکری از زنان قوی ترند در بعد مال شهادت یک مرد مساوی است با شهادت دو زن تا اگر یکی اشتباه کرد دیگری جبران کند. اما در امور زنانگی شهادت زن کافی است چون زنان امکان دیدن دارند. اما به طور کلی در حقوق زن و مرد همسانی وجود دارد یعنی همسان بودن حقوق زن با زن بودن و همسانی حقوق مرد با مرد بودن و همسانی هر دو با بشر بودن اما در امر ازدواج مرد اختیار بیشتری دارد چون همیشه تعداد زن ها بیشتر بوده و هست، نمی شود که فقط به تعداد مردان ازدواج صورت گیرد. اگر این طور بود باقی زن ها یا باید صبر کنند یا زنا کنند که نمی شود. پس مردها اختیار بیشتری در ازدواج دارند.

-آیا در بیان این گونه نظرات عقل و اجماع جایگاه خاصی دارند؟

خیر. نه عقل سندیت دارد نه اجماع. فقط کتاب و سنت سند هستند. عقل و اجماع فقط برای یافتن احکام قرآن اند آن هم در صورتی که راست رو باشند. چهار دلیل نداریم. عقل و اجماع و شهرت مشرع نیستند. کتاب و سنت مشرع اند. قرآن در بعد اصلی و سنت در بعد فرعی. حقوق بشر هم دو بعد است؛ یک بعد با قرآن مخالف نیست. بعد دیگر با قرآن مخالف است. بعدی که مخالف نیست را قرآن تکمیل می کند. بعد مخالف مورد قبول نیست برخلاف حق است. بعد سومی هم دارد که نه مخالف است و نه موافق.

-می توانید مصادیقی ذکر کنید؟

بله. حقوق بشر مرد و زن را در کل جهات یکسان می داند. مسلمان و کافر را هم یکسان می داند اما قرآن اصل را بر تقوا و تنها بعد تکاملی حقوق بشر که در قرآن هم هست، می گذارد.

-با موارد اختلافی چه کنیم؟

رد می کنیم چون برخلاف عقل و برخلاف بشریت است.

-آیا این امکان وجود دارد که برخی از احکام اسلامی را به روز کرد؟

بله، می توانیم. یکسری موارد قابل قبول است.

-آنجا که صحبت از کنیز و برده است چطور؟

امروز کنیز و برده وجود ندارد. سابق این طور بود که کنیز و برده غیرمسلمان پس از جنگ وارد خانه مسلمان می شد و تمام امکانات زندگی را در اختیارش می گذاشتند تا زمانی که مسلمان شود. اگر مسلمان می شد آزاد بود. این یک حالت تربیتی و تبلیغی دارد. امروز نه کنیز هست و نه برده.

-در خصوص اعدام افراد زیر سن قانونی چطور؟

در اسلام پذیرفتنی نیست قاتل اگر مکلف است باید اعدام شود.

-اعدام جزء موضوع است یا حکم؟ امروزه می گویند اعدام اساساً نباید باشد.

هم حکم است و هم موضوع. و لکم فی القصاص، حیاه یا اولی الالباب. کشتن آدم کش احیا است. اگر واقعاً توبه کند، فرق می کند. قصاص واجب است اگر زندگی بخش باشد. اگر قاتل توبه صحیح کرد اعدامش جایز نیست. اگر صاحب دم راضی باشد و قاتل توبه نکند باز باید اعدام شود و اگر نشود در آن ممات است.

-افرادی که با حکومت اسلامی اختلاف عقیده دارند از نظر فقهی چه وضعی پیدا می کنند؟

در مواردی که اینها با اسلام ناب محمدی مخالف باشند، مضرند. اما در مواردی مثل وضعیت امروز ما که اسلام ناب محمدی نیست اگر کسی موجب برهم زدن نظم عمومی نشود، مشکلی ندارد. ولی اگر کسی کلاً با نظام مخالف است این مرتد است. اما کسی که اختلاف عقیدتی دارد مادامی که موجب انحراف کل نشود، آزاد است.

-انحراف کل یعنی چه؟

یعنی دیگران را وادار به قیام نکند. اگر بکند، اشکال دارد.

-پیش از این مصاحبه به حدیثی برخوردم که فکر می کنم از امام پنجم بود به این مضمون که فقها اجتهاد می کنند و اجتهاد نقطه شروع اختلاف است.

این از نظر ما مذمت می شود چون اجتهادی که برخلاف کتاب الله باشند به اختلاف می رسد. اگر با قرآن برخورد معصومانه کنیم و با محوریت دلالت احکام قرآنی شور کنیم، اختلاف خیلی کم می شود.

-اگر این حرکت را ادامه دهیم و در تمام مباحث مان به قرآن و سنت رجوع کنیم، موارد اختلاف بین اسلام و دنیای غرب کمتر می شود یا بیشتر؟

با رجوع به قرآن و سنت اصیل کل اختلافات احکامی حل می شود. موضوعات فرع بر احکام است. اما اختلافات مسلمانان با هم و با دنیای جدید تقریباً یکسانند. منتها با دنیای جدید بیشتر است. دنیای جدید بر مبنای اسلام نیست پس اختلافات فقهای سنی و شیعه کمتر است تا اختلافات با بیانیه حقوق بشر.

- نگاه کتاب و سنت به مساله مصلحت مسلمین چگونه است؟

مصلحت مسلمین در بعد کتاب و سنت است. خدا مصلحت را می بیند و حکم می کند. مصالح خدا در واجب، حرام، حلال، مکروه و مستحب یکسان است. این مصالح در بعد قرآن و سنت قطعی است. خدا بهترین تشخیص دهنده مصالح است.

-در مورد مسائلی که خودتان هم اشاره یی داشتید که دیروز موضوعیت داشته اند و امروز ندارند یا برعکس مثل بیمه چه باید بکنیم؟

قابل استنتاج است. اوفو بالعقود یعنی پیمان هایی که بر مبنای ایمان است همیشه درست است. بیمه قبلاً نبود، امروز هست. بنابراین عقد بیمه جزء عقود به حساب می آید و نیز طبق این آیه که احل الله البیع بیمه صحیح است.

-آیا در اینجا مبنای شما برای تشخیص درستی عقد، عقل است؟

عقل ایمانی است که بر مبنای قرآن و سنت است.

-می فرمایید که در مواجهه با پدیده های جدید که قبلاً موضوعیت نداشته اند باید به عقل ایمانی رجوع کنیم؟

بله.

-شما درباره نماز و روزه مسافر نظر متفاوتی دارید، درست است؟

در سابق سفرها خطرناک بود لذا حکم نماز هم فرق می کرد به عنوان مثال امروز اگر سفر به کره ماه هم به آسانی انجام شود نباید نماز چهار رکعتی را شکست. نماز در بعد کمی فرقی نمی کند. در بعد کیفیتی فرق می کند اگر خطر هست شکسته می شود.

-آیا در زمینه های دیگر احکام هم می توان این گونه نوآوری کرد؟

نوآوری که برخلاف حکم الهی باشد اصلاً نداریم. نوآوری فقط در موضوعات داریم، در احکام نداریم. حرام همیشه حرام است.

-این نوآوری شامل حوزه سیاست هم می شود؟ یعنی با توجه به تغییر سیستم اداره حکومت احکام حکومت هم تغییر می کنند؟

عرض کردم موضوع تغییر می کند مثلاً ولایت فقیه کلی نیست. ولایت خدا کلی است. ولایت فقها بر مبنای قرآن صحیح است بنابراین موضوع فرق می کند اما حکم یکسان است. ولایت را کسی دارد که خطا نکند اگر خطا کند ولایت ندارد مگر اینکه با گروهی از فقهای طراز اول شور کند. نتیجه شور وحدت است. واعتصموا بحبل الله جمیعاً. اعتصام هم دارای سه بعد است؛ علمی، عقیدتی و عملی. مجموع سه بعد در معصومین علیهم السلام است. اختلاف فتاوا هم گناه است. حبل الله قرآن است باید محور باشد در نتیجه اختلاف کم می شود و سنن قطعیه رنگ عوض نمی کنند. احکام اسلام هم تکامل ندارند چون کامل ترینند.

-به نظر شما در شرایط فعلی چه باید بکنیم که دین دارتر باقی بمانیم؟

تنها قرائت صحیح قرآنی به ما کمک می کند تا مسلمان بمانیم. فقه یا گویاست یا پویاست یا سنتی ما نه فقه سنتی را قبول داریم نه پویا را. فقه قرآنی گویا است برای تمام زمان ها.

-می خواهم فقه گویا را بیشتر باز کنید.

فقه پویا احکام را بر مبنای مصالح عوض می کند. فقه سنتی احکام را بر مبنای روایت می شناسد. در فقه گویا هیچ کدام نیست نه احکام عوض می شود و نه بر مبنای روایاتند. از اصل، احکام بر مبنای قرآنند و گویایی قرآن گویایی اصل است، گویایی سنت، گویایی فرع است.

-ممکن است در باب عملکرد فقه گویا در احکام عملی ثانویه مثالی بزنید.

مثلاً کسی در جایی مضطر است که نانی بدزدد و بخورد که زنده بماند، اینجا واجب می شود چون حفظ جان ارجح است و مضطر مجبور است. احکام اختیاری و اجباری اصلاً در قرآنند و فرعاً در سنت.

-تفاوت فقه گویا و فقه پویا در چیست؟

فقه گویا، گویای تمام احکام است الی یوم القیامه. مثل اوفو بالعقود و عقد بیمه. فقه گویا مستمر و دائمی است بدون تعویض اما فقه پویا احکام را عوض می کند. احکام در فقه گویا عوض نمی شود اما در فقه پویا واجب، ممکن است حرام شود و هیچ حکمی نداریم از احکام ضروری سلبی و ایجابی که در قرآن نباشد. قرآن کتاب خاتم است بنابراین در بعد احکام الی یوم القیامه همه احکام را گفته است.

-آیا حضرتعالی در سوالات مقلدان تان را با همین فقه گویا پاسخ می گویید؟ می خواهم درباره کارآمدی فقه گویا بگویید.

تکرار می کنم هیچ حکمی از احکام نیست که در قرآن نیامده باشد. کارآمدی دو بعد است؛ کارآمدی ربانی و بشری. کارآمدی بشری را باید بشر به آن عمل کند و با اختیار بشر باشد. کارآمدی ربانی را خدا توضیح می دهد.

-این فقه گویای شما در باب تغییر کارکرد نقش های زنان در جامعه و حقوق و تکالیف شان چه موضعی دارد؟

با حفظ ضرورت و عدم منافات با عفت زنان می توانند شاغل باشند اما اینکه زنان شاغل باشند دلیل بر تغییر در امر ارث نمی شود که بگوییم خب پس زن شاغل باید ارث بیشتری ببرد. خیر باید کمتر سهم ببرد چون مردان پردازنده اند و زنان همیشه سهم برنده هستند لذا زنان باید کمتر ارث ببرند. در مجموع زنان در بحث ارث هیچ گاه متضرر نخواهند شد.


برگرفته از: اعتماد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد