س.ر: ابتدائا عرض کنم که باعث سرافرازی بنده است که در خدمت حضرتعالی هستم بنده از وقتی مصر شدم که با شما گفتگویی داشته باشم که نظرات شما راجع به «قرآن» و مهجوریت علوم حوزوی را مطالعه کردم و همچنین جمله ای که فرموده بودید:« مهم تر از انقلاب سیاسی امام خمینی بایستی انقلابی قرآنی صورت گیرد» . بنده مشابه همین عبارت را از علامه طباطبایی (ره) نیز خوانده بودم که فرموده بودند: « شاید یک طلبه حوزوی به مقامات عالیه برسد ولی یکبار هم قران را نخوانده باشد» (نقل به مضمون)
ص . ت: بله در تفسیر المیزان فرمودند.
س.ر: به عنوان اولین سئوال، شما فرمودید که اگر قرآن در برابر موضوعی سکوت کند بر حسب آیه ی اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم می توان به دستور رسول و امام معصوم عمل نمود. پس از معصوم آیا فقیه هم دارای چنین شرایطی می باشد؟ اصلا شما ولایت فقیه را قبول دارید؟
ص.ت: نه خیر، فقیه همچنین شرایطی را ندارد و بنده هم ولایت فقیه را قبول ندارم.
س.ر: یعنی ولایت فقیه مبنای قرانی ندارد؟
ص.ت: هیچ مبنای قرانی ندارد. من در کتاب « حکومت صالحان یا ولایت فقیهان» به تشریح این مساله را باز کرده ام.
س.ر: خوب پس با این وجود نصف سئوالات بنده حذف شد! شما در جایی فرمودید که فقه نوین شما مصداق همان « فئة قلیلة» می باشد و پیروان عقیده شما از مسلمین و شیعیان واقعی می باشند پس آیا فقها دیگر اعم از معاصر و متاخر و اقدم و ... نظیر آقای خویی و شریعتمداری و طباطبایی همگی در راه مستقیم و اسلام راستین قرار نداشتند؟
ص.ت: خوب اینان یا قاصرند و یا مقصر. مثلا در باب علامه طباطبایی؛ علامه وارد فقه قرآنی نشدند. استاد که تفسیرشان پس از الفرقان در طول تاریخ اسلامی بهترین تفسیر است که قرآن را با قرآن تفسیر کرده اند به جز بعضی از عبارات فلسفی که با دید فلسفی اگر محور قرآنی را اصل بگیریم، قابل قبول نیست. مانند « تجرد روح» زیرا کتابا و سنتا و عقلا روح مادی است ولیکن نادیدنی است. غرض اینکه قرآن خود مفسر خود است که .... بنابراین هیچ گونه علوم حوزوی اعم از لغت و صرف و نحو و منطق به بیان آن و فقه و اصول و عرفان و فلسفه و دیگر علوم حوزوی مفسر قرآن که نیستند بلکه تحمیلی بر قرآنند! البته نه کلا بلکه بعضا. قرآن حجت بالغه الهیه است که نص یا ظاهر که هر دو دال اندو یک عرف رمزی و رسمی مانند الف لام میم راء یا غیر رسمی مانند حروف سایر آیات که معانی اینها در اختصاص رسول و سایر ائمه (علیهم السلام) است که در اصل رسول الله و در پی آن حضرات معصومین سیزده گانه محمدی بیانگر حروف رمزی قران می باشند و سنت رسول الله آن اندازه که با نص و ظاهر قرآن موافق نیست بیان گرش همین حروف رمزی می باشد. بنابراین ما هیچ حکمی را نه معرفتی و نه فقهی جز قران در یکی از سه بعدش نمی پذیریم حتی اگر هزاران روایت بر خلاف نص یا ظاهر قران داشته باشیم هرگز قابل قبول نیست
س.ر: ظاهرا نظر شما در باب ارث زنان از کل اموال منقول و غیر منقول شوهر و بالعکس هم متفاوت است؟
ص.ت: بله از جمله مسائل روز ما که در مجلس هم مطرح شده است قضیه ارث زنان می باشد که بر حسب نص قرآن زنان از کل ما لم یملک شوهران ارث می برند که مردان هم اینگونه هستند و در رابطه با این مسئله کتاب ارث را برای « آقای خامنه ای» فرستادم و ایشان با صد در صد قبول این مطلب با رییس مجلس شورای ملی گفتگو کرده و هر دو این مطلب را پذیرفتند و از جمله کسانی که معترضانه به رییس مجلس نامه نوشت آقای سبحانی بود.
س.ر: شیخ جعفر سبحانی؟
ص.ت: بله. که چرا شما در مجلس بر خلاف علما فتوا داده اید ایشان(اقای خامنه ای) در پاسخ نوشتند چون در این مساله فتوای خدا و علما با هم تفاوت دارند فتوای خدا را پذیرفته ایم! که (وصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِها أَوْ دَیْنٍ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً 11 وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِینَ بِها أَوْ دَیْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْنٍ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصى بِها أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ وَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ 12 ) که فقط وصیت و و دین از برای زن از کل اموال و حقوق مرد مستثناء است مانند خود مردم. و به زنان هم در جاهلیت غیر اسلامی ظلم شده است که برای آنان ارثی قائل نبوده اند و هم در جاهلیت شیعه و سنی که ارث همسران زن را در انحصار قیمت ساختمان مسکونی دانسته اند.
س.ر: در باب نماز مسافر، ظاهرا علامه طباطبایی در المیزان ج5 ص 99 نماز در حالت خوف و ... را بررسی کرده اند و شکسته بودن نماز را عمومیت می دهند زیرا معتقدند که سنت رسول الله(ص) این گونه بوده است.
ص.ت: این مرحوم اگر هم احیانا مطالبی فقهی در تفسیر المیزان به میان آورده اند نخست بسیار کم است در ثانی مانند نماز و روزه مسافر با دقت در آیات مربوطه اش قابل پذیرش نیست چنانچه در کتاب «مسافران» به اختصار بیان شده است.
س.ر: بله، از جمله آقای مکارم در تفسیر نمونه ج 4 و ص 95 که سه دلیل را ذکر کرده اند.
ص.ت: دلایلش چیست؟
س.ر: مثلا یکی اینکه این حکم برای مسلمانان صدر اسلام است و چون در صدر اسلام مسافرت همه اش با ترس بوده پس قید ترس هم ذکر شده است ولی منظور کل مسافرتهاست. ص.ت: (همراه با خنده) این حرف یعنی چی؟! بله، از خطبه رسول الله در مونا (منی) ... س.ر: مونا؟ ص.ت: بله. اصلش مونا است نه منی. بنده در عربستان با یکی از مفتی ها در همین باب بحث کردم و وی قانع شد که نام اصلیش اش مونا است و نه منی. بله! از جمله خطبه رسول الله(ص) در مونا : (لقد کثرت علی الکذابة و ستکثر فمن کذب علی متعمدا فلیتبوء مقعده من النار فما جاءکم عنی من حدیث یوافق کتاب الله فانا قلته فاما جاءکم من حدیث یخالف کتاب الله فلم اقله ---- محققا دروغ سازان علیه من بسیار شده اند و زیادتر هم می شوند، پس هر کس بر من دروغی جعل کند جایگاهی پر از آتش خواهد داشت، و در نتیجه اگر حدیثی از من نقل شود که با قرآن موافق است من آنرا گفته ام و اگر حدیثی نقل شود که مخالف «کتاب الله» است من آنرا نگفته ام ----) در صورتی که در زمان خود رسول گرامی دروغ هایی نسبت به اسلام گفته می شود و در زمان امامان معصوم و مهمتر در زمان غیبت این دروغها افزونتر است و ما در کتاب «غوص فی البحار» که 180 کتب حدیث شیعه وسنی را آورده ایم به بسیاری از این احادیث انتقاد کرده ایم که حتی کتب اربعه که مهمترین کتب حدیثی است مشتمل بر تحریفاتی چند است از جمله یک باب در اصول کافی وارد است که امامان (ع) همه چیز می دانسته اند. حال آنکه دانستن همه چیز منحصر به خداست ولی امامان با ضرورت امامت و با تعلیم رسول گرامی کل احکام را با بعضی از موضوعات احکامی میدانسته اند حتی امام زمان که منتظر ظهور خود است وقت ظهور بر حضرت پنهان است. س.ر: یعنی آنکه می گویند امام معصوم از باطن افراد مثلا با یک نگاه آگاه می شد هم مصداق همین علومی است که شما ردش می کنید؟ ص.ت: نه! آن علمش فرق می کند و معصومین آن را دارا بوده اند. س.ر: در بحث روزه شما به قران استناد کرده اید و از جمله مبطلات را منحصر در خوردن و اشامیدن می دانید و معتقدید که حالت جنابت اگر هنگام سحر هم شده باشد مخل روزه نیست پس تکلیف مثلا زیر آب کردن سر یا کشیدن دود و ... چیست؟ ص. ت: نه زیر آب کردن سر و نه کشیدن دود باعث بطلان روزه نمی شود. مثلا ایا دود جزء خوردن و آشامیدن است؟ همان گرد و غباری که می گویند مبطل روزه است ایا جزء خوردنی هاست؟ چه کسی خاک را می خورد؟! منظور از خوردنی آن چیزی است که نزد انسان خوردنی باشد حال ما هوا را هم می خوریم پس آیا روزه مان باطل است؟! دود هم کشیدنش حرام است ولی مبطل روزه نیست. س.ر: علت حرام بودن دود چیست؟ قرآن که در این مورد ساکت است و سنت هم موردی را متذکر نمی شود پس علتش چیست؟ ص.ت: کشیدن دود اسراف و تبذیر است. هم اسراف جان و سلامتی و هم اسراف مال است . اسراف در قرآن حرام است. س.ر: در باب مسائلی که قرآن در باب آن ساکت است و سنت سخن می گوید نظرتان چیست؟ مثل زدن ریش؟ ص.ت: زدن ریش حرام نیست و در سنت هم صرفا به آن دلیل نهی شده است که شبیه به یهودیان نشوند چه اینکه روایت هم صورت خاصی از زدن ریش را مدنظر داشته نه به طور کلی. در باب مسائلی که قرآن در برابرش ساکت است و سنت حکم می دهد باید سنت را تا بدانجا که مخالف حکم صریح قرآن نباشد بپذیریم. س.ر: نظر حضرتعالی راجع به مرحوم منتظری که فردا چهلم شان است چیست؟ ص.ت: ایشان فرد بسیار بزرگی بودند و متاسفانه ... در برخورد با او دچار اشتباه شد به خصوص در رابطه با آن تسلیت نامه. مرحوم منتظری در مواردی با بحث با من فتاوایشان را تغییر دادند مثلا مجسمه سازی از جمله مسائلی است که بین علما و فقها اختلاف است قران از قول سلیمان می گوید: (یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ) و تماثیل که جمع تمثال است مقصود مجسمه می باشد که جنیان به خواست سلیمان آنان را می ساختند و این آیه مانند بعضی دیگر از ایات در قرآن منسوخ نشده است بر این مبنا مجسمه دارای دو بعد است: 1. به عنوان بت که مورد پرستش قرار گیرد واین مربوط به بت پرستان است 2. به عنوان یادبود که مجسمه بزرگان را می ساختند که این خود مورد رضای خداوند و از کارهای پسندیده است و فقها هر دو را حرام کرده اند طبق روایتی که به گمان آنان مطلق است که اگر هم مطلق باشد طبق این آیه حرمت آن فقط برای مجسمه سازی و خرید و فروش ان برای پرستیدن می باشد. آقای منتظری مطلب را حضورا پذیرفتند مانند بعضی دیگر از احکام چون ایشان فقیهی بسیار عادل و هوشیار بودند و در کلاس درسشان نیز همیشه به من لطف داشتند و از من تجلیل می کردند. س.ر: در آخر برای اینکه زیاد مزاحم شما نشوم آیا کتب شما از جمله «غوص فی البحار» چاپ شده اند یا به زبان فارسی موجود است؟ ص.ت: نه بعضی را ... ها اجازه چاپ نمی دهند و کتاب غوص فی البحار هم عربی است البته می توانید فعلا کتاب فقه گویا را مطالعه نمایید. بنده هم در زمان شاه محکوم به اعدام شده و مجبور به فرار شدم و هم در زمان ج.ا کلاسهایم را از من گرفتند و رساله هایم را خمیر کردند و حبس خانگی شدم! س.ر: متاسفم! به هرحال تشکر بسیار از شما ... . البته گفتگو همچنان ادامه داشت که بعضی یا قابل نوشتن نیست یا اینکه مربوط به حواشی زندگانی ایشان بود.
برگرفته از وبلاگ جهل مرکب
احسنت لذت بردم
اگرچه با گوشی موبایل خیلی سخت میشه مطالعه کرد
سلام و درود بر شما واقعا عالی بود تشکر تشکر
درود برادر درخدمتم
واقعا درسته:)امیدوارم روزی همه به این حرفا برسن:)
خیلی جالب بود ممنونم
rوقتی سندی واسه چیزی ندارید چرا الکی پخشش می کنید
این مصاحبه توسط آقای سلیمان رضایی در تاریخ ۸ بهمن ۸۸ صورت گرفته که از وبلاگ جهل مرکب اینجا آوردم دو اینکه مطلب نیازی به سند هم نداره، چون سند بر نظرات این عالم فقید، کتابش "ولایت فقیهان یا حکومت صالحان" است . متن این مصاحبه با متن کتاب همخوانی دارد والسلام پس تکرار کنم این مصاحبه اگر دروغ هم باشه چون مطابق کتابه نیاز به سند نداره
خودتان انصاف دهید آیا جای طرح این مباحث وبلاگ های عمومی است؟
آیا عموم مردم می توانند نسبت به صحت و سقم استدلال های ایشان قضاوت کنند؟
به نظر این کار لوس کردن کار اجتهادی است، ادله ایشان و استدلالهای ایشان باید در فضای علمی حوزه مطرح شود و اگر بخواهد نظرات در مجامع عمومی طرح شود بنده هم مجتهدم.
این وبلاگ تخصصی قرآن است و نه عمومی
فضای حوزه هم علمی نیست بلکه تقلیدی و شخصیت و فرقه گرایی محضه
آیا بر مبنای شما عموم مردمی که میگویند مرگ بر ضد ولایت فقیه یعنی در بحث تخصصی وارد نشده اند؟ چرا؟
واقعا مصاحبه کننده و مرجع تقلیدش یعنی همان فقیه به اصطلاح قرآنی در جهل مرکب تشریف دارند چون هنوز نفهمیده اند که ما حدیث ثقلین را داریم و قرآن ظاهری دارد و باطنی و ما اهل بیت را هم داریم. متأسفم برای کسانی که صرف رد ولایت فقیه قبله امال بعضی ها واقع می شوند.
ما جهل مرکب نداریم شما تعصب و قشریگری دارید چون هنوز نفهمیده اید اید که متن حدیث ثقلین ثقل اکبر را قران معرفی کرده و باطن و ظاهر قران با هم تضاد ندارد و باطن قران مراتبی طبق حدیث و خود قران دارد که فهم رموز و فرعیات سنت پیامبر گرامیمان برای همو نیاز است نه برای من و تو و اوی غیر نبی و اینکه اهل بیت در راه قران هستند و مستفسر آن و قرآن گنگ نیست و خود مفسر آیات خود با هم است. ولایت طبق اصول متقن شیعه علی مختص علی و اولاد اطهر او تا قائم اهلش است. و ولایت عامه علمی فقها بر جامعه شخصی پذیر نیست.
سلام ببخشید ین سوال و جوابها رو از کجا اوردید و سند و مدرکش چیه؟ اصلا این مصاحبه رو کی انجام داده؟
با تشکر
سلام این مصاحبه توسط آقای سلیمان رضایی در تاریخ ۸ بهمن ۸۸ صورت گرفته که از وبلاگ جهل مرکب اینجا آوردم و اینکه منظور مطلب خاصی نیست همان ترجیح حکومت شورایی فقهاء و صلحاء بر ولایت ولی فقیه در کتاب حکومت صالحان یا حکومت فقیهان آیت الله صادقی تهرانیه که اینجا آقای رضایی سوالشو پرسیده و جواب گرفته