قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام
قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

قرآن یگانه نشانه کامل ایمان

در مبنای همه چیز شک کن، از جمله آموزش های مدرسه ،دانشگاه،والدین ،جامعه lforghan2@ تلگرام hamid_qeydar اینستاگرام

مناظره"حجیت یا عدم حجیت قرائات قرآن" در برابر قرآن موجود

حمید قیدر

پاسخ به محمد احمد شهنازی
 

او نوشته: "در متواتر بودن هر 7 قرائت همین بس که تا به الان همگی چاپ می شود همگی قرائت می شود همگی در یادها و ذهن ها است. پس چطور از انصاف است که به صراحت تمام فتوا بدهیم که اگر کسی در نماز مالک را ملک بگوید نمازش باطل است؟؟؟ اگر یک میانسالی این فتوا را ببیند آیا از لحاظ روحی منفجر نمی شود؟ چرا باید به خود اجازه دهیم که مردم بیچاره فدای منم گویی های ما بشوند؟ بله در جایی که قرآن و سنت منصوص است حرفی نیست. ولی شما را به خدا چه دلیل قرآن و سنتی و قطعی داریم که حفص را درست بدانیم و بقیه را غلط؟ و چه دلیل قطعی داریم که شعبه را صحیح بدانیم ؟ یا دیگری ؟ پس بهترین راه و سبیل ثواب و صواب این است که بگوییم عمل به هر یک مجزی است کما اینکه کل فقهای شیعه و سنی چنین می گویند."

پاسخ:

جمله" کما اینکه کل فقهای شیعه و سنی چنین می گویند." استدلال نیست مغالطه توسل به اکثریت است و مردود
اما تنها عمل به یک روایت مجزی است. و اگر کسی در نماز مالک را ملک بگوید نمازش باطل است. ویژگی قرآن که آن را سرآمد و محفوظ ترین متون حتی کتب دیگر آسمانی میکند آن است که قرآن دارای وجوهی از اعجاز است. پس اگر با کنکاش عملی به دقت بپردازید نهایتا در خواهید یافت که قرار گیری واژه "ملک" به جای مالک با وجه اعجاز بیانی، اعجازعددی، اعجاز معرفتی و تشابه جزئی یا کامل قرآن در تضاد است.

اگر با دقت بیشتری مقاله " چرا قرائات قرآن" نوشته صادقی تهرانی ره را بخوانید در می یابید که دلیل طرد قرائات دیگر تنها تواتر قرائت موجود به نام حفص از عاصم نیست. خلاصه استدلال مقاله چنین است 1- خدا در قرآن میگوید " إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿9﴾" 2- این آیه در تمامی 7 قرائت مورد نظر موجود است. 3- پس لازمه حفظ (که با 10 تاکیید آمده!) اصالت تنها یک قرائت است.

استدلال دیگری نیز وجود دارد که در آن مقاله نیست خدا میگوید : فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿75﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿76﴾ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿77﴾ 1- درک کامل و علم کامل داشتن به موقعیت ستارگان بر ما فرض محالی است ( لو در قرآن هیچگاه معنی ان نمیدهد و همواره به معنی فرض محال است.) 2-موقعیت واژگان در قرآن به تنهایی و در ترکیب با هم تا عبارت و جمله و آیه و کل از ستارگان در آسمان دقیق تر است.
3- پس حداقل معرفتی که از گفتار خدا در بالا به دست میآید اصالت تنها یک مجموعه به نام قرآن است. 
 

 ادامه دارد...

  محمد احمد شهنازی

باسمه تعالی/. سلام علیکم جناب حمید آقا / و جواب آنچه که گفته اید= اولا فرموده اید که حرف اول استدلال نیست بلکه مغالطه است. بفرمایید که کجای این حرف مغالطه است؟ و اگر نور ملکوت قران نوشته ی علامه طهرانی را نخوانده اید حتما بخوانید بعد جواب دهید که در آنجا به زیبایی تواتر را اثبات می کند که من خودم هم می گذارم ان شاء الله. گفته ای = عمل به یک روایت مجزی است. این قبول ولی کدام روایت؟ به چه دلیل شما روایت مالک را برگزیده و ملک را رد می کنید؟؟؟ عرض بر قرآن می کنید؟ در قران هر دو نوعِ قرائت موجود است. و هیچ دلیلی بر ترجیح یکی بر دیگری نیست. خواهشا کمی فکر کنید. هیچ قرائت بر دیگری تواتر ندارد و اگر هم داشته باشد باز دلیل قطعی بر صحت آن نیست. شما سخنان مرا قیچی کرده اید. اگر کامل می خوانید و می گذاشتید چنین حرفی نمی زدید. گفته ای = مخالف اعجاز بیانی و عددی و معرفتی است!!! اگر واقعا می خواهید بحث کنیم و به حقیقت برسیم اینطوری نمی شود. شما باید بگویی که اگر مالک یا ملک را انتخاب کنیم چگونه با اعجاز بیانی و عددی مخالف است؟؟؟ اینطور نمی شود که یک حرف عرفانی بزنی و طفره بروی و در آخر گفته ای = 7 قرائت با آیه ی حفظ سازگار نیست. ببین سوء تفاهمی که این جا همیشه رخ می دهد این است که شما و امثال شما فکر می کنید که ما می گوییم 7 قرائت همه صحیح است. ما این را نمی گوییم. ما می گوییم همه مجزی است. بین مجزی و صحت فاصله ها هست. همانطور که خود در ابتدا گفته ای عمل به یک روایت مجزی است و دقت نکرده ای که مجزی با صحت فرق دارد. قطعا قرآن یک قرائت دارد طبق آیات قرآن. قبول/ ولی حالا آن قرائت درست کدام است؟ یک دلیل قطعی یقین آور بر این مطلب نیست. در الفرقان وقتی آقای صادقی می خواهد نصب ارجلکم را ثابت کند می گوید= چون متواتر است. پدر آمرزیده. خب همه اش متواتر است. مگر خود شا نمیگویی ان الظن لا یغنی من الحق شیئا. تواتر آیا یقین آور است ؟ به والله نیست. چون آن وقت این همه فتواهای متواتر نبایستی غلط از آب در می آمد/ اکثریت و تواتردلیل یقین آور نیست/ تازه یک قرائت که متواتر نیست همه متواتر اند/ علامه طهرانی در نور ملکوت قرآن کامل این مطلب را بیان می کند. و اما آیه حفظ/ این آیه هیچ ربطی به قرائت ندارد و بلکه حفظ از تمام جهات هم نیست. منظور از حفظ در اینجا همانگونه خود در آخر گفته اید حفظ مجموعه ی قرآن و تمام حروف و کلمات است و السلام. آیا ترتیب سور حفظ شده است؟ نه/ ترتیب آیات حفظ شده است؟ نه / شاید بگویی ترتیب سور معلوم است. / بله معلوم است تازه آن هم با مراجعه به سنت نه با خود قرآن ولی به الان در قرآن که پیش روی ماست این ترتیب حفظ نشده است. بحث دانستن یا ندانستن نیست بحث قرآنی است که الان پیش روی ماست. و اما مواقع نجوم. تشبیه آیات قرآن به نجوم صرفا تاویل است و همه ی منظور / نیست و اگر منظور این است که آیات مثل ستارگان در نظم خاصی بر خوردار است قبول ولی چه ربطی به قرائت دارد؟؟؟ 

و باز تحکما گفته ای اگر کسی مالک را ملک بگوید نمازش باطل است و انگار خوشتان می آید که با ایمان مردم بازی کنید. شیخ انصاری با هزاران ادله اینطور با قاطعیت مطلب را نمی فرمود که شما بدون دلیلی چنین حرفهایی می زنی و البته همین نقد با آقای صادقی وارد است و در نماز مومنین چه مالک بگویند و چه ملک / هر دو مجزی است و نمازشان درست است. و هر کسی می تواند هر کدام را دوست داشت بخواند / تازه علامه طهرانی در نور ملکوت قرآن ثابت می کند که که هر دو نه تنها مجزی است بلکه صحیح هم هست و پیامبر به هر دو شکل می خواند و این با ان علینا جمعه وقرآنه منافاتی ندارد و لازم نیست ( قرآنه ) جمع بیاید. اگر هر دو = قرآنه باشند اشکالی وارد نیست. کما اینکه می گویند محمد و علی انسان اند و لازم نیست بگوییم انسانها یند. و انسان را جمع ببندیم. البته اصل ، همان است که در بالا گفتم. واقعا درد دین تمام شده است که بیاییم وقتمان را بر یک الف بگذاریم. این جمله ی آخرم یک دل نوشته است و سخن علمی نیست تا فورا بر علیه اش وقت بگذارید. 

و مطلب دیگر اینکه شما می گویی اگر شیخ صادقی حفص را قبول می کند به خاطر تواتر نیست فقط بلکه آیه حفظ داریم. جواب= عجب ! خب اگر من هم بگویم شعبه از عاصم را قبول دارم مثل علامه حلی و علامه کاشانی و غیرهم . و به آیه حفظ استدلال کنم شما چه می گویی؟ 

و اصلا قبول یا رد یک قرائت ربطی به آیه ی حفظ ندارد/ چون آیه می تواند هر کدام را شامل شود و اما اینکه آیه کدام را حفظ می کند باز معلوم نیست. 

 

حمید قیدر:
مطلب از آنچه فکر میکنی بسیار وسیع تر است ما میگوییم :" قرآن تمام علم الهی است" نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر پس خدا چیزی بیشتر از قرآن نمیداند وتمام معادلات این جهان و هر جهانی در قرآن آمده است.


- من این را برای شما گفتم که میاندیشید قرآن روایت
است.روایت ابتلائات مختلفی با دسته بندی من دوازده تا، دارد که قرآن هیچکدام را ندارد ، پس قرآن روایت نیست، با اینکه روایت شده است. و هیچ نیازی به بررسی تاریخ جمع قرآن نداریم زیرا قرآن معجزه است، هر آنچه محفوظ و جاری است قرآن است. حالا شما مصر هستید که نامش را حفص از عاصم کوفی بگذارید، یا هرچه! ما اعتقادی به حفص و عاصم نداریم. مخالفین اعجاز قرآن امثال مجتهد شبستری هم مثل شما اصرار دارند که قرآن روایت است. در حالی که دلیل اصلی تحریف انجیل و تورات این است که هر دو تنها روایت هستند و معجزه نیستند، متشابه کلی نیستند. وعده به حفظ داده نشده اند. و نشانه های دیگر ...

- با اینکه در بالا هم گفتم که تواتر علت حجیت قرآن نیست.این جمله شما تناقض است" هیچ قرائت بر دیگری تواتر ندارد و اگر هم داشته باشد باز دلیل قطعی بر صحت آن نیست." اخباری ها(شیعه و سنی) اگر بر روایت ثقلین تکیه دارند دلیلش را تواتر اعلام کرده اند در حالی که میگویی" اگر هم داشته باشد باز دلیل قطعی بر صحت آن نیست." من هم تقاضا دارم خواهشا کمی فکر کنید. نکند خدای نکرده دارید قرآنی و منطقی فکر میکنید!

- حرف من استدلالی است نه عرفانی، پس بایدی در کار نیست که من بگویم که اگر به جای مالک، ملک را انتخاب کنیم چگونه با اعجاز بیانی و عددی مخالف است. و گفته ام اگر با کنکاش عملی به دقت بپردازید نهایتا در خواهید یافت.در حقیقت تحدی قرآن و سند مسلمانی ما بر همین استوار است. به بیان ساده من دو استدلال (حفظ همه جانبه یا مطلق قرآن) و (و موقعیت فوق استوار واژگان قرآن) را آوردم و تا نتوانید این دو استدلال را رد کنید همچنان واژه "ملک"، واژه ای بشری و غیر کلام خدا است که قطعا نظم عددی، تناسب بلاغی بیانی، و تناسب معرفتی قرآن را به هم میریزد و برای نمونه هیچ فرقی با واژه های مسیلمه کذاب در سوره فیلش ندارد.

- امّا استدلال سوم به" لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾" را رد کردی و گفتی " اگر هر دو = قرآنه باشند اشکالی وارد نیست. کما اینکه می گویند محمد و علی انسان اند و لازم نیست بگوییم انسانها یند. و انسان را جمع ببندیم." اشکال تفکر شما گذشته از اینکه برای ضمایر کلام خدا ، سیاق جملات خدا، ارزشی قائل نیستی این است که
جمله "محمد و علی انسانند" حکم بر نوع میکند ولی در جمله (علینا قرآنه) اشاره به جنس و یا در( فاتبع قرآنه ) امر به آن جنس را میکند. و قیاس مع الفارق است دوم اینکه در هیچ جای قرآن سخن از قرآن ها، قرائت ها نیست و همواره نشانه ها بر یک کتاب یگانه دلالت دارند.

- مواضع اختلافات قرائتهای متوهمانه دیگر به نام قرآن در حقیقت اباطیلی تحریفی است که مسلمانان اخباری داخل در شیعه و سنی نامش را قرآن گذاشته اند و همواره با اسراف درصدد چاپ و آموزش و خواندن آن هستند. به نظر شما که برای کلمات فتوا ارزش فوق العاده قائلی و برای کلمات قرآن نه ! شیخ انصاری که هزاران ادله ندارد چرا قاطعانه حکم نداده؟ البته من هیچ نیازی به بررسی قالات و قیلات غیر از قرآن نمیبینم نظرات همه این شیخ ها، آیت الله ها، عظمی ها و ... همه بسیار بسیار کوچکتر از معارف موقعیت یک واژه قرآن هستند.

-بگذریم که شما حفظ ،را بی جهت تخصیص میزنی، بگذریم از اینکه شآن و ارتباط نظم فوق حساب واژگان قران را با جعلی بودن قرائات غیر از "جمعه و قرآنه" ی خدا درک نمیکنی ... گفته ای " انگار خوشتان می آید که با ایمان مردم بازی کنید." برادر مسلمان من نه تنها بین اسلام قرآنی با اسلام شیعی و سنی اخباری فاصله است. ایمان موروثی اخباری خرافی که اکثریت مردم دارند به این راحتی که فکر میکنی قابل تغییر و بازی کردن نیست، قرآنیون تبلیغ میکنند و مینویسند تا بلکه آنان را که دقیق میاندیشند و سعی میکنند قرآنی بیاندیشند در عزمشان راسخ تر کنند تا گرفتار افکار این اکثریت پوچ مسلمان شیعه و سنی، نگردند. وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ 
 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

محمد احمد شهنازی آقای قیدار. یک بار دیگر مطلب را عرض می کنم. و خود می دانید. اولا اینکه گفته اید خدا غیر از قرآن چیز بیشتری نمی داند. کفر مطلق است. در قرآن هزاران مطلب علمی و دنیوی و غیره ذکر نشده است پس خدا آنها را نمی داند؟ شاید بگویی در بطن قرآن است. السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما. از کجای قرآن می فهمیم که منظور از ید 4 انگشت و 12 شرط دیگر برای قطع دست؟ بطن قرآن ؟ باید دلیلی بیاوری چون وقتی اهل بیت این 12 شرط را ذکر می کنند از محمد می گویند و او نمی گوید که این 12 شرط از بطن قرآن است بلکه القائات الهیه است بر قلب او و کلا با این بحث کاری ندارم و جالبه که می گی حرف من استدلالیه نه عرفانی ولی لزومی نداره دلیل بیارم. حالت خوشه؟ می فهمی چی می گی؟ اگه حرف تو استدلالیه پس باید دلیل بیاری. اصلا می دونی چی؟ به من می گی کنکاش علمی کنم تا بفهم اگه بجای مالک / ملک بگم چی میشه . خب چرا خودت کنکاش نمی کنی؟ و چرا خود پیغمبر این کنکاشو نکرده آقای کنکاش. پ
شما می گویی آیه حفظ اطلاق دارد و همه جانبه است. پس چرا ترتیب سوره ها و آیه حفظ نشده است ؟ جواب این را بفرما و حاشیه نرو ؟
وانگهی من کی گفتم قرآن روایت است؟ تهمت زدن را خوب بلدی جناب قیدار. چرا حرف دهن آدم می گذاری؟ و اگر با حفص و عاصم و غیره کاری نداری پس چرا قرائت های دیگر را قبول نداری؟ من الان در خانه ام 10 تا قرآن دارم که هر کدام اعرابش با هم فرق دارد و به گفته ی شما با عاصم و غیره هم کاری نداریم. خب. کدام یک از اینها درست است؟ در مورد حدیث ثقلین هم باز مغلطه کردی که. ثقلین را قبول داریم چون متکی بر قرآن است. و فقط به خاطر تواتر نیست. تو خودت هم این را می دانی ولی بحث را منحرف می کنی. حالا آمدیم به خود قرآن. 7 جور قرائت در دست ماست. همه متواتر اند. حالا به چه دلیل یکی بر دیگری ترجیح دهیم؟ به هیچ یک از سئوالات من پاسخ نداده آمده ای مغلطه کنی؟ و اگر من گفتم هیچ قرائتی بر دیگری تواتر ندارد منظورم این است که هیچ یک رنگین تر از دیگری نیست. همه در یک سطح است. تناقضی نیست. و جواب سخنان دیگرت را وا می نهم که این همه قیل و قال همدیگر را خسته کردن است و اینکه هی گویی ما می گوییم. هیچ بنی بشری در عالم به عقاید شما قائل نیست که می گویی ما . حتی خود آقای صادقی آیه حفظ را در تمام جهات قبول ندارد و در الفرقان ذیل سوره نساء اعتراف می کند که ترتیب سوره ها و آیه ها حفظ نشده است. والسلام.
 


حمید قیدر
آنچه شما نام قرائت های دیگر قرآن بر آن میگذاری ساری و جاری در بین عموم مسلمانان نیست ، نبوده و نخواهد بود و قاعده حفظ هم همین است که جز یک سری از قاریان و دینمداران متعصب کسی به دنبال این تحریفات نیست .

- تواتر اصل نیست اصل معجزه است، اصل آیات همان چند استدلال است که در تمامی این هفت قرائت موجود است که به حصر عقل براساس استدلال حفظ ، استدلال الکتاب بودن، استدلال موقعیت واژه و واژگان ، استدلال جمع و قرائت و بیان یک قرآن باید و باید یکی از این هفت قرائت معتبر باشد والسلام وقتی کل ثابت شد جزء نیاز به اثبات ندارد بلکه نیاز به کنکاش دارد تا یقین آوری کند پس بایدی در برسی جز نیست ، تا کل ثابت است امیدوارم افتاده باشه!

- پیامبر درس نخوانده کجا و گسترده علم الهی ، قرآن کجا؟!!!
پیامبر تنها سنت الهی نماز و روزه و حج و... دیگر سنن واجب و مستحب را که در شریعت موسی و عیسی نیز بوده به شکل اسلامی از رموز قرآنی درک کرده و تمام ، پیامبر امی کجا و تحقیقات قرآنی کجا؟ حتی گسترش جهان، لایه ازن سقف محفوظ و دیگر مطالب قرآنی را که امروز میفهمیم به این شکل در روایت های حضرات معصومین نیامده است وگرنه بشر زودتر و در همان زمان آنان به این علوم واقف میشد.

یک نمونه کوچک که اینجانب کنکاش کردم
قیاس عددی:
از نظر تناسب عددی تعداد حروف آیه اول و سوم سوره کوثر با هم برابر است که اگر تشدید ها را هم حساب کنید 1 تشدید در هر دو آیه اول و سوم است.
3+6+6=15 (1) 3+4+1+4 = 12 (2) 2+5+2+6 =15 (3) سوره کوثرخدا
3+6+7=16 (1) 3+4+1+4 = 12 (2) 2+5+3+4=14 (3) سوره مسیلمه
تناسب 15،15 اول و آخر در سوره ادعایی مسیلمه نیست.

- استاد ما صادقی ره هیچگاه چنین نظری نداشت مستد ذیل سوره نساء را بیاور

-ترتیب سوره ها و آیه ها همگی همین قرآن در دسترس همگان است و حفظ شده و قرآن که بر پیامبر انزال شده به همین ترتیب کتابی بر قلبش وحی شده حمد، بقره، آل عمران و... حتی نام سوره ها هم از جانب خداست، تنزیل قرآن چون تاریخ است ارزش اسلامی در حال حاضر به هیچ وجه ندارد.

- قرآنی ها در همه جا پراکنده اند مصر و ایران و هند و ... پس ما بنی بشر هستیم و هرچند کم و کوچک هستیم " و قلیل من عبادی الشکور" شیعه و سنی روایت زده و خرافی حال حاضر هر چند زیادند اما اندیشه وایمان ما غلبه بر توهماتشان دارد "کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً"

- قرآن تمام علم خداست نمونه:
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ
ورودی های اسرارش را کسی نمیداند که همه در قرآن نوشتار وآشکار بصری است .

- قاعده "وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ " روشن میکند که بازو و ساق دست دزد نباید قطع شود زیرا کف دست، که مسجد است برای خداست. در ثانی شروط قطع دست همگی اخلاقی و عقلایی هستند که در قرآن آمده اند.
______________________________________________________________________________

محمد احمد شهنازی
مساجد در کل قرآن 6 بار ذکر شده و در همه منظور این مساجدی است که ساخته می شود. پس در قرآن هیچ آیه ای نیست که بگوید مساجد موضع السجود است. حال آیا اعتراف می کنی که این قاعده را از امام جواد سلام الله علیه یاد گرفته ای ؟؟؟؟ و آیا اعتراف می کنی که اگر حدیث حضرت جواد نبود نمی توانستی و نمی توانستیم مساجد را اینگونه تاویل کنیم؟؟؟؟ و صداقت را فراموش نکن ؟ این تناسب عددی هم که گفتی جوک خوبی بود. کمی خندیدم. اتل متل توتله. در ایجا حرف تا 4 بار تکرار شده که اشاره به 4 فصل و قوای اربعه ی عنصریه دارد. و نیز شعر حافظ = ساقی حدیث سرو و گل و لاله می رود / وین بحث با ثلالثه ی غساله می رود. هرمصرع 24 حرف است که یکی از اعجاز دیوان حافظ است. خخخخخ. فقط می تونم بگم الله کمکون اولسون یازیخ. و اینکه چند تا هم به پیامبر اسلام توهین کردی عفا الله عنک. به قول گفتنی خواستی ابروشو درست کنی زدی چشمش را در آوردی.

این سخنانت نیز سر تا پا غلط است. که با اینکه از قرآن دم میزنی ولی چیزی از آن متوجه نشده ای و ندانسته ای که فرق کتاب و قرآن چیست. اما فعلا با اشکالاتت کاری ندارم در ابندا بگو ببینم اینکه میگویی قران به صورت ترتیب تالیفی بر محمد نازل شده منبع این سخنت چیست؟ ان شاء الله که از معده نیست. این را بگو بعد اشکالات دیگرت را بگویم.

و توجه نکردی که نزول دفعی قرآن قبل از بعثت همین قرآنی که در دست ماست نبود بلکه جوهر آن و محکمات و حقیقت آن بود. مراجعه کن به الفرقان ذیل سوره قدر = الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن ج30 372 . و لا نحتمل أیضا أنه القرآن المفصل، النازل طوال الرسالة نجوما متفرقة، فکثیر من آیاته لا تتحمل نزولها دفعة واحدة. آنچه که من از سخنان تو فهمیدم این بود که شما اولا نه آقای صادقی را می شناسی نه قرآن را و کلا بشتر بر معده ی شریف تکیه داری همانگونه قال قائل من تلامیذ الشیخ الصادقی ذات یوم لی منک.
 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حمید قیدر
اگر حدیث حضرت جواد نبود اجماع مسلمانان در اجراء این حکم که بود در ثانی با روش معصومانه که خود امام به واژه مساجد نگاه کرده دقت می کردیم و به همین معنا میرسیدیم.

امیدوارم این بی ادبی در گفتگو رو از جو حوزوی ها یاد نگرفته باشی! بگذریم ... ما در اینجا بر سرافکار صادقی تهرانی بحث نمیکنیم و بر سر حقیقت بحث میکنیم ، شاگردان صادقی تهرانی هم هر کدام نظرات خودشان را دارند. ادب بحث هم حکم میکنه تنها بر سر طرد قرائات تحریفی قرآن در برابر قرآن جاری صحبت کنیم که از این نظر بین من و صادقی تهرانی و شاگردان اختلافی نیست.

- کل کتاب همان قرآن است. و قرآن همان کل کتاب ، ما بقی داستانهای زمانمند کم ارزش تاریخی

- استاد ما در الفرقان جلد 30 ص 467 به بعد چهار احتمال را مطرح کرده و سه احتمال را رد میکند
1- روح النبوه
2- کل وحی القرآن نازل علیه بتمامه طوال الدعوه
3- بعض القران( سوره محکمه و مفصله)
4- کل القران بصوره محکمه غیر مفصله
...............................................................
عبارت رد 1- و اخیرا لا نحتمل انه روح النبوه القدسیه لانها نزلت منذ بدایه الوحی
عبارت رد2- و لا نحتمل أیضا أنه القرآن المفصل، النازل طوال الرسالة نجوما متفرقة
عبارت رد 3- و لا نحتمل انه بعض القران المفصل و لا بعض المحکم لمکان ((ه))
آنچه میماند احتمال چهارم یعنی قرآن محکم یا کتابی است .
همچنین برای افراد بی دقت نیز این جمله کفایت میکند که در صفحه 469 میگوید: "هنا بین واقعین: واقع نزول القران فی لیله المبارکه و واقع نزوله نجوما متفرقه طول البعثه خلال 23 سنه کما هو الواضح"
سوم اینکه روایت شاذ اصول کافی که افراد اخباری همچون شما فکر میکنند برجوهر و محکمات و حقیقت دلالت دارد را به تاویل میبرد.
نشانه های دیگری بر هم نظرش در ادمه میآورد که فکر کنم همین سه تا کافی باشه

-اصولا امروز ما چیزی به نام قرآن تدریجی یا متفرق که در 23 سال تدریجی نازل شده باشه نداریم که بخواهیم بر سر آن بحث کنیم و اگر چشم دل را باز کنیم و از لجاجت دست برداریم همین آیه قرآن کفایت میکند که " الَر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ﴿1﴾ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ ﴿2﴾" ((ه)) در "منه نذیر و بشیر" به مجموعه ای محکم اشاره دارد.
آیا قران تدریجی وجود دارد که مجموعه باشد و چه رسد به آنکه محکم باشد؟! "فصلت" دو معنی را دارد که هر دو مقبول است اول معنوی: پراکندگی یک موضوع درقرآن دوم: حقیقت قرآن که همین ترتیب تالیفی خداست که در فصل هایی در 23 سال تدریجا به حسب زمان و موقعیت بر مسلمانان ارائه شده است.


تحدی قرآن داشتن تناسب نیست که شعر حافظ را مثال آوردی بلکه برتری هر گونه وجهی در یک سوره نسبت به سوره ای بشری است تکرار میکنم تناسب 15،15 اول و آخر در سوره ادعایی مسیلمه نیست. و همین نشانه کوچکی بر یک برتری عددی است.

_____________________________________________________________________________________

محمد احمد شهنازی اولا بی ادب شمایی که پیامبر چطور می تواند کنکاش قرانی کند و این مزخرفات و سپس تعداد حروف دو آیه را نشان می دهی که اگر واقعا تو تعصب نداری همان شعر حافظ برایت درس عبرتی بزرگ است. تعداد حروف دو آیه همسان است که چی؟ آیه وسط 15 نیست که چی؟ یعنی قرآن این قدر توسط افرادی مثل تو مظلوم شده است که کارمان را ول کنیم و بنشینیم تعداد حروف 6000 و اندکی آیه را بشماریم؟ بعدش هم می گی اجماع مسلمانان؟؟؟؟ بابا عجب شما بی منطقی. تا دیروز داری می گی به این اجماع ها و شیعه و سنی کافری حالا میگی اجماع مسلمانان؟ مگه تو این مسلمانان را آدم نمی بینی بعد به اینا استدلال می کنی؟ بعدش این اجماع مسلمانان از کجا آمده ؟؟ از آسمان؟ مسلمانان هم به حدیث حضرت جواد استناد می کنند. و چطور شده بود که در مجلس امام جواد هر کس فتوایی می داد برای قطع دست یکی می گفت از مچ و غیره. این امام جواد بود که این برداشت معصومانه را کرد. و بدان ای متعصب که حقیقت را پنهان می کنی اگر حدیث امام جواد نبود امثال شما امروز نمی توانستید این حرف را بزنید. و عقلتان به این نمی رسید که می شود با مساجد برای قطع دست فتوا داد. من نمی خواهم یک به یک غلطهای شما را بشمارم و به خاطر همین سوال ساده پرسیدم ولی تو اصلا به هیچ یک جواب ندادی. وانگهی صادقی نه و آقای صادقی.

 الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن ج30 373

و لا بد أن یختلف النزولان مع بعض، فهل هو نزوله المفصل مرتین؟ کلا


الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن ج30 372

و لا نحتمل أیضا أنه القرآن المفصل، النازل طوال الرسالة نجوما متفرقة، فکثیر من آیاته لا تتحمل نزولها دفعة واحدة

حالا که حرفای آقای صادقی به ضررت در اومده چطور شد لفظ استاد ما به صادقی تبدیل شد؟ آقای صادقی می گه نزول در شب قدر محکمات اونه و محکمات همان جوهر قرآن است. تو گفتی حمد بقره ال عمران همین طوری در شب قدر نازل شده . من گفتم دلیل این حرفت چیه؟ پاسخ ندادی؟ برادر جواب بده

وانگهی هی لفظ اخباری را انداختی زبونت و جاهلانه داری حرف می زنی. آخه اگه این اخبار نباشه تو نمازت را هم که ستون دین است نمی تونی بخونی. چند رکعته چه جوریه ؟ چند رکن داره؟ آخه چرا داری زور می گی ؟

 آخه این تبیان لکل شیء تعداد رکعات نماز را هم نگفته است؟ اگر اخبار نباشد حج ساقط می شود نماز ساقط می شود زکات و روزه ساقط می شود. اصلا همه چیز ساقط می شود. قرآن صرفا ذکری است لتنذر به است.
 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
حمید قیدراگر معرفت بیشتری نسبت به قرآن میداشتی درک میکردی که یک انسان ممکنه بخش زیاد یا حتی تمام عمر مفیدشو برسر همین روابط عددی در قرآن بگذاره و بمیره و انسان های نسل بعد کارش رو ادامه بدهند و کارش رو تکمیل تر کنند برای نمونه نگاه کن به کتاب " النظریه الاولی المعجزه لمهندس عدنان الرفاعی"

- من کی گفتم به اجماع مسلمانان کافرم؟!! اجماع عملی، فارغ از روایته. چهارکعت بودن نماز ظهر نیاز به هیچ روایتی نداره بلکه اجماع عملیه و از نسلی به نسل بعد انتقال پیدا میکنه
قرآن(دال و بطن و مقطعات) با رمزهایش تبیان لکل شی است پس خدا بیشتر از قرآن ذره ای علم ندارد، اما حکمت خدا را من و تو تعیین نمیکنیم که چه چیز را با آیات دالش بیاورد و چه چیزی را نیاورد. بعد از دلالات قرآن ، اجماع و عقل و روایاتی که با این سه و باهم در تضاد و تناقض نباشند معیار است.

- من گفتم استاد ما ، نگفتم خدای ما ! صادقی تهرانی نیاز به هیچ لقبی نداره، مشک آن است که خود ببوید... من اگر نظری از صادقی تهرانی رو هم قبول نداشته باشم باز هم او استاد من و فصل نوینی از زندگی من بوده، او آنقدر متواضع بود که وقتی گقتم در فلان قسمت ترجمان قرآن ناقص ترجمه کرده اید ، بعد از تفکر پذیرفت و گفت اگر خدا عمری بده در چاپ بعدی اصلاحش میکنم.

- عزیز من در تعبیر استادمان "قرآن محکم" در تقابل با "قرآن مفصل" یعنی همین تریتب سوره و آیه کتابی حمد، بقره و آل عمران تا آخر. اگر چهار احتمالی که دکتر داده رو به دقت بخونی حرفای دیگران رو به نام صادقی تهرانی ره تکرار نمیکنی در این قسمت هم که آورده "و لا بد أن یختلف النزولان مع بعض، فهل هو نزوله المفصل مرتین؟ کلا" میپرسد آیا نزول تکه پاره ای 23 سال دو بار بوده است ؟ و بلافاصه پاسخ میدهد هرگز یعنی یک از دو مرتبه نزول به همین شکل موجود کتابی بوده . چرا اعتراف به برداشت غلط خود از الفرقان نمیکنی، حداقل در این مورد دست از لجاجت بردار

- من بی ادبی نکردم ، پر واضح است که چون قرآن کل علم خدا به صورت نماد است، و صفت " العلیم" مطلقا تنها برای او سزاور است. پس علم پیامبر و ائمه بسیار ما دون علم الهی یعنی قرآن است. تمامی غیب در قرآن موجود است و از این دریا، تنها قطره ای به نام سنّت (رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ) به پیامبران ص و پیامبرمان ص داده شده است.
1-وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ﴿76﴾
2-هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿83﴾
3-عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا ﴿26﴾ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴿27﴾ لِیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا ﴿28﴾ 


محمد احمد شهنازی این آیاتی هم که ذکر کردی هیج ربطی به اندازه علم در قران ندارد. خدا علیم است خب. یعنی قران علیم است؟ این ایات می گه خدا علیم است و چه و چه. خب؟ چه ربطی به قران داره؟ کفر نگو. تو داری تو روز روشن خدا را محدود می کنی. خدا ذره ای بیشتر از قران نمی داند؟ این چه حرفیه؟ این قران حادث است محدث است. خدا بیش از قران می داند یا نمی داند. اگر بگویی نمی داند او را محکوم به جهل کرده ای. این چه بدعتی است؟ کجا اقای صادقی چنین حرفایی می زد؟ منبع این سخنانت چیست؟

این حرف توئه : چهارکعت بودن نماز ظهر نیاز به هیچ روایتی نداره بلکه اجماع عملیه و از نسلی به نسل بعد انتقال پیدا میکنه. ) اگر تو به این حرف خودت اعتقاد داشته باشی پس بدانکه 7 قرائت هم اجماع عملی است. و نسل به نسل آمده است. و آیا ممکن نیست یه عمل غلط نسل به نسل آمده باشد؟ پس وختی تو 4 رکعت نماز ظهر می خونی به ظن عمل می کنی؟ چون هیچ چیز غیر قران قطعی نیست. هر چند نسل به نسل باشد. کما اینکه هزاران مثال داریم برای آن. مسلمانان هزاران اجماع عملی دارند. چطور شد آنا را قبول نداری ولی برای 4 رکعت به اجماع پناه می بری؟ تعداد رکعات هم مثال است که من گفتم و نخواستم تو را در مضیقه قرار دهم که تو می گویی اجماع عملی!!! اذان و اقامه و قنوت و قرائت و هزار احکام دیگر نماز که اختلافی است در بین مسلمین. برای عمل به آنها به کجا مراجعه می کنی؟ و احکام دیگر؟

حمید قیدرقرآن نیازی به اجماعات و تواترها نداره، مسلمان بوسیله ایمان به وجوه اعجاز قرآن ایمان به خدا و اسلام میاره و بس ، هر کسی ادعا میکنه راه دیگری برای ایمان به اسلام وجود دارد جز از گمان پیروی نکرده
- من سخنگوی آقای دکتر صادقی نیستم ، براساس آیاتش عقیده من بر اینه که قرآن تمام علم خداست و این هیچ منافاتی با حادث بودن قرآن نداره ، بیش از این طولش نمیدم و تنها بر سر حجیت یا عدم حجیت قرائات قرآن بحث کنیم،


- قرآن تالیفی قرآن مفصل نیست، قرآن مفصل در سیاق متن دکتر صادقی قرآنیه که در طول فصول زمانی در 23 سال بر پیامبر نازل شده شما متاسفانه متن رو به دقت نخوندی ، من عربی بلدم، شما عبارت رو تقطیع کردی و توجه نداشتی که اون عبارت "و لا نحتمل..." که هی پیراهن عثمانش کردی در جواب این احتمال در متنه که " 2- کل وحی القرآن نازل علیه بتمامه طوال الدعوه "و به کلا 3 دلیلی که از متن آقای صادقی آوردم هم توجه نداشتی،

- در ضمن تمامی مطالبتو در یک پست بنویس

- ببینید شما داری مرتکب مغالطه طلب برهان از مخالف میشی چرا که اصولا چیزی به نام روح و حقیقت و معنا وجوهر آن و محکمات قرآن جدای از خود قرآن نداریم. شما باید دلیل بیاری که خدا کجا گفته که جوهر و روح قرآن رو بر محمد ص انزال کردیم در حالی که تمام آیاتی که به انزال ربطی داره بحث وحی و قرآن موجوده و بس. در بالا هم یک نمونه دلیل آوردم که براش جوابی نداشتی که در پایین تکرار میکنم در ثانی آدم بی دقتی مثل تو که نمیتونه درک کنه که وقتی واژه ای در قرآن جابه جایی حرکت و حرف پیدا کنه نظام معانی ظاهری و بطنی و رمزی قران به هم میریزه زیرا حروف اون واژه از موقعیت ستارگان در آسمان موقعیتش دقیق تره دیگه چه دلیلی رازیش میکنه

- اصولا امروز ما چیزی به نام قرآن تدریجی یا متفرق که در 23 سال تدریجی نازل شده
باشه نداریم که بخواهیم بر سر آن بحث کنیم و اگر چشم دل را باز کنیم و از
لجاجت دست برداریم همین آیه قرآن کفایت میکند که " الَر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ
آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ﴿1﴾ أَلاَّ
تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ ﴿2﴾"
((ه)) در "منه نذیر و بشیر" به مجموعه ای محکم اشاره دارد.
آیا
قران تدریجی وجود دارد که مجموعه باشد و چه رسد به آنکه محکم باشد؟!
"فصلت" دو معنی را دارد که هر دو مقبول است اول معنوی: پراکندگی یک موضوع
درقرآن دوم: حقیقت قرآن که همین ترتیب تالیفی خداست که در فصل هایی در 23
سال تدریجا به حسب زمان و موقعیت بر مسلمانان ارائه شده است.

- سه نکته مهم
اول اینکه اگر هم میخواستی دلیل بیاری از نظر دکتر صادقی باید مثلا سوره قیامت رو بیاری که اونجا از وحی معنی و وحی لفظ دو وحی! صحبت میکنه که بازموید نظر شمانیست بلکه منظورش براساس اصل عدم تعدد وحی در آیه 27 کهف و قرآنی که بهش پایبند بود اینه که این کتاب قرآن بر پیامبر وحی یکباره شد به گونه ای که از این وحی کتابی معنی باطنی و رمزی درک کرد.
دوم اینکه در جلد 29 ذیل آیه 16 قیامت مینوسه " تجد الجواب فی آیات القدر و حم، الدلاله علی نزول القران المحکم فی لیله القدر و فلقد کان للرسول ص خبره و اطلاق بالقران المحکم قبل وحیه المفصل"

وحی مفصل در طول زمان چی آقای شهنازی؟ وحی مفصل قرآن محکم یا کتاب قرآن


من توهینی به پیامبر ص نکردم خدا میگوید : الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ
الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ ... پیامبر ما امی و تا آخر عمر بیسواد بود، این ویژگی پیامبر ماست که درصدد مخفی کردنش هستیم؟!

-هر سوالی کردی من دلیل براش اقامه کردم . شما بحث و گفتگوی علمی رو به
هوچیگری میکشونی و حاضر نیستی یک متن ساده عربی رو که تحلیل کردم بررسی کنی
،به آقای ساداتی هم اعتراض کردم که چرا مطالبشو تو وبلاگت پاک کردی، برای
بار سوم ازت درخواست میکنم نوشته هاتو در یک پست بنویس

-ببین عزیز من، یکی از عقائد دکتر صادقی تهرانی و قرآنی ها و من ، عقیده به
عدم تعدد وحی است براین اساس یک وحی بیشتر نداریم و آن کتاب، تاکید میکنم
کتاب قرآن است و بس ، یک نسخه، یک قرائت، که پیامبر قسمتی از روابط باطن و
رموزش را به نام سنت عملی اسلام از اون درک کرده والسلام، همین یک آیه 27
سوره کهف کافیه که هیچ متنی، هیچ تفاوتی، هیچ گونه توهمی اعم از جوهر قرآن و
از این خزعبلات توهمی دهن پر کن غیر از کتاب قرآن رو قبول نداشته باشیم.
حالا باز بگو که "برای بار هزارم / از کجا می گی قران شب قدر همین قران
تالیفی است؟ دلیل دلییییییییییییل دلیل ."

- یه علتی که شما ادله من رو کافی نمیدونی کفر به وجوه اعجاز قرآن و کفر به
کتاب و یگانه بودن قرآن، کفر به دلالت آیات همین قرآن دربرابر افکار خودته

-در ضمن شما هستی که داری عقیده حوزوی و رایج که خودت هم طرفدارشی به صادقی
تهرانی میچسبونی ببینم کجا صادقی تهرانی گفته جوهر قرآن بر پیامبر انزال
شد ؟. شما تفاوتی بین "قرآن المحکم" با "محکم القران" در ترجمه نمیگذاری
اونوقت من عربی بلد نیستم.

محمد احمد شهنازی امی به معنای بیسواد نیست. امی یعنی درس ناخوانده و مکتب ندیده. گذشته از ان امی 3 تا معنا دارد و فقط به معنای درس نخوانده نیست. به غیر یهود و مکی هم امی می گن. که در قرآن موجود است. و به صراحت قران پیامبر درس ناخوانده در مکتب بشریت بود ولی در محضر خدا سواد اکمل کسب کرده بود. شما امی را برو یاد بگیر بعد. و تازه تمام اینها قبل از بعثت بود تا مبطلان شک نکنند که قران صریحا می گوید و ما کنت تتلو من قبله... و همانطور که شیخ صادقی گفته این امیت منحصر در قبل از بعثت است ولی بعد از آن کاملترین خطاط و تالی بود. کافر تویی که خدا را جاهل به اکثر من قران می دانی. من کی به وجوه قران کافر بوده ام. این قدر حوزه حوزه نکن و با چنین اتهاماتی بار گناهت را سنگین نکن. هیچ می فهمی داری غیبت می کنی؟ همه حوزویان که بد نیستند چسبیدی به کلمه ی حوزه حوزه و تهمت پشت تهمت است که می زنی. تو به ساداتی گفته ای حرف مرا حذف نکند؟؟؟ آخه خودت که داری از اینکارا می کنی. کو آن اخلاق قرانی؟؟؟؟ اخرش این است که یا تو راست می گویی یا من / ثم ماذا؟؟؟؟؟؟؟؟ که چی؟ چه دردی دوا می شود؟ چه چیزی بر انسانیت افزوده می شود؟؟؟ بلکه کینه ها و گناه ها ایجاد می شود. ان الشرایع القت فینا احنا / و اورثتنا افانین العدوات. من هزار تا سئوال ازت پرسیدم ولی جواب ندادی. برای بار هزارم / از کجا می گی قران شب قدر همین قران تالیفی است؟ دلیل دلییییییییییییل دلیل. این حرف مرا ذکر کرده ای ولی بازهم جوابش را ندادی. اما قرانی که شب قدر بر حضرت نازل شد محکم القران نبود. من چنین حرفی نگفتم بلکه این افتراء توست. القران المحکم بود. این قران همان روح القران است و قران مجمل است. چون غیر ازاین محمول دیگری ندارد. ترجمان فرقان = قران شب قدر قرانی فشرده و مجمل بدون تفصیل لفظی و معنوی است. ذیل سوره دخان.) پس قران تالیفی نیست که تو معتقد به آنی. و در سوره قدر شیخ گوید= به 3 دلیل قران شب قدر قران تفصیلی که الان در دسترس است نیست. ج 30 ص 372. عدم سازگاری با وقایع خارجیه. عدم سازگاری با = لو لا نزل علیه القران جمله واحده کذلک لنثبت به فؤادک.(اگر قران تالیفی در شب قدر نازل شده بود لنثبت دیگر جایی نداشت). عدم سازگاری با نزول علی مکث. عدم سازگاری با قبل ان یقضی الیک وحیه و لا تحرک به لسانک. شیخ در ترجمان فرقان هم گوید= این تعجیل و تحرک برای بیان قران مجملی بود که در سینه داشت ولی اکیدا می گوید صبر کن الفاظ و قرائت را نازل شود بعد. پس می ماند قران محکم که همان روح قران است نه محکمات قران.

در مورد تعدد وحی هم گفته ای یک قران داریم و بس. مگه ما گفتیم هزارتاست؟؟؟ اما باید دید که منظور از تعدد وحی چیست. باید تعریف ارائه بشه بعد. فعلا سخنان فوق را تحلیل کن بعد.

حمید قیدرآیه قرآن رو به چه دروغی نسخ کردی که پس از بعثت پیامبر امی کاملترین خطاط شد؟!!

- غیبت!! من دارم خطاب میکنم. شما داری همون حرفای میراثی حوزوی رو تکرار میکنی در ثانی غیبت مربوط به فرد میشه نه یه مجموعه سوم اینکه میگی "همه حوزویان که بد نیستند" مگر من گفتم بد هستند؟! همه خاکستری هستیم فکر سیاه و سفید یا خوب و بد کودکانست. چه تهمتی! من هر چی حوزوی دیدم داره قیل و قال های شیخ فلان و صاحب فلان و روایت فلان از فلان رو بر قرآن و منطق سلیم برتری میده، من حوزوی ندیدم که دنبال فرقه گرایی و شخصیت گرایی و تاریخ نباشه در حالی هر سه به شدت در قران مذمت شده من تهمت میزنم یا اینها که قریب به اتفاقشون میگن دلالت آیات و گفتار خدا گمانیه پس به جای اینکه دنبال مراد خدا باشند سر در کتب اربعه و سته دارند و دنبال نسبت خاله و عمه و ... و حرفای خاله زنکی به اسم علم، خنده داره علم رجال هستند؟

- بیش از قرآن هیچ علمی وجود نداره که خدا بخواد به اون علوم جاهل باشه یا عالم این از بی معرفتی امثال شما به قرآنه ، قبلا هم آیه "و لا رطب و لا یابس" رو آوردم در ضمن این بحث و بحث امی بودن پیامبر رو تا قیامت هم که کش بدیم ادله من تو رو قانع نمیکنه برای بار دوم یادآور میشم که اصل بحث ما تنها بر سر حجیت یا عدم حجیت قرائات قرآنه

- برادر من ما چه بدبختی با شما داریم! ما اصلا چیزی به نام قرآن تالیفی نداریم ، چون که قرآن غیر تالیفی نداریم، تنزیل یا پاره پاره آمدن وحی نامش تنها وحی است و قرآن کتاب است. تمام
- آقای شهنازی شما میگی "آنچه بر پیامبر در شب قدر نازل شد روح القران است و قران مجمل است غیر از این محمولی ندارد" اگر با دقت متن ذیل سوره قدر الفرقان را بخوانی محمول دقیق قرآن المحکم در مقابل معنی قرآن المفصل است و به معنی قرآن حقیقی و کتاب است.

- حکمت تنزیل که در عبارت " کذلک لنثبت به فؤادک" آمده چه منافاتی با علم به تمامی نحوه کتاب قرآن دارد؟ بلکه تثبیت نه تنها هیچ منافاتی با دانش کامل به نحوه کتاب قرآن ندارد که لازمه اش است پس با تفکر شما باید به عبارت " وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ" هم تازید.

-شما میگی عدم سازگاری با نزول علی مکث! شاید منظورت عدم سازگاری با معنی " لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ" ؟ چرا سازگاری نیست؟
و عدم سازگاری با قبل ان یقضی الیک وحیه و لا تحرک به لسانک. از خودت پرسیدی مگر میشه با مجمل بر تفصیل تعجیل کرد؟ که اگر پیامبر را عادل و براساس " ماضل صاحبکم و ما غوی و ما ینطق عن الهوی ..." کار سفیهانه ای است که براساس عقیده شما با مختصر بر مفصل حرکت زبان دهد و عجله کند بلکه سازگاری کامل آنچه پیامبر در دل و ذهن داشته با وحی مفصل را میرساند. در ثانی معنی مفصل همیشه در برابر مجمل نیست بلکه خدا مفصل را به معنی {دارای مقطع} در برابر محکم آورده است نه مختصر و مجمل
قرآن نه مختصر ومجمل و روحی دارد و نه ماخذ و منبعی وسیعتر در نزد خدا ، این دو هر دو از تخیلات ماست بلکه قرآنی کتابی است محکم و مفصل که آشکار، روشنگر و روشن، محفوظ و مادر همه کتابهاست.

- شما میگویید وحی بیانی داریم که در کنار وحی قرآن کمک کار او در سنت عملیش و تفسیر قرآن بوده است برخلاف خدا که میگوید " ثم ان علینا بیانه"

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد احمد شهنازی شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 05:39 ق.ظ

عجب بابا تو فیس بوک کم آوردی اومدی یواشکی اینجا جولان می دهی؟ واقعا که درد خود بینی و خودمحوری داری. پس چی شد؟ قرار بود بیای جواب بدی چند ماه هم از حرفت گذشته. واقعا برات متاسفم

تو فیس بوک پیغام فرستادم جوابی ندادی، کم نیاوردم و
تشکر که عیب من رو از نظر خودت صراحتا میگی.
به علت نزدیک شدن به زمان همایش مشغول بودم و اینترنت هم مدتیه ندارم ولی منتظر باش جمع بندی خودم رو از بحث قرائات در اونجا خواهم گذاشت

شهریار شریعت سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 10:27 ب.ظ http://ghoranian.blog.ir/

سلام حمید جان، خسته نباشی برادر
وبلاگم تازه تأسسیم منتقل شده که آدرسشو پائین هم میزنم. لینک هم شدی. منتظر نظراتت هستم.
http://ghoranian.blog.ir/
موفق باشی ...

سلام تشکر لینکت میکنم امیدوارم دوستان خوبی باشیم و بتونم مشارکت کنم
همچنین موفق باشی

موسوی عقیقی جمعه 7 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 11:16 ب.ظ http://letoarafu.blog.ir

سلام و درود
با مقاله «مردان و زنانگی» بروز هستم . حتماً خیلی شنیده اید که دینمداران می گویند «نگاه به زنان گناه است» و یا «زن نباید آرایش کند». ما در این مقاله به تفصیل به بررسی این دو موضوع پرداختیم . قطعاً برای کسانی که دغدغه فهمیدن حکم این دو موضوع یا جواب به مخالفین را دارند این مقاله می تواند مفید باشد . به علاوه اینکه در آن دیدگاه های نوینی نیز بر اساس مبانی دینی داده شده است .
منتظر نظر شما هستیم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد